حدود یک ماه پیش غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه، به نقل از سازمان پزشکی قانونی اعلام کرد که دلیل مرگ «مهرداد اولادی»، فوتبالیست، مصرف «مواد مخدر و الکل» بوده. انتشار این خبر، واکنشهای مختلفی را برانگیخت.
واکنشهایی که عموما این کار را «مذموم» و باعث «آبروریزی» برای اولادی و خانواده او توصیف میکردند. برخی دیگر اما با اشاره به شهرت اولادی و حضور او در رسانهها، اعلام «دلیل واقعی» مرگ او را طبیعی و حق کسانی میدانستند که اخبار مربوط به او را دنبال میکردند.
اعلام دلیل مرگ این بازیکن فوتبال اما بحثی قدیمیتر را نیز بار دیگر مطرح کرد. اینکه مرز حریم خصوصی چهرههای مشهور جامعه تا کجا است و رسانهها تا کجا مجاز هستند که اخبار مربوط به آنها را پیگیری و منتشر کنند. این مرزها چقدر با مرزهای حوزه خصوصی افراد عادی تفاوت دارند؟ بحثی که پس از فراگیری شبکههای اجتماعی، شکل جدیدی به خود گرفته است.
انتشار علت مرگ اولادی یکی از معدود موارد از این دست در ایران بود. در سالهای اخیر گرچه شایعههای مختلف درباره زندگی شخصی یا مرگ چهرههای مشهور وجود داشته، اما کمتر پیش آمده بود که یک مقام رسمی اعلام کند دلیل مرگ چهرهای، مصرف مشروب الکلی یا مواد مخدر بوده است. یکی از دلایل مهم این مساله ممنوع بودن مصرف این دو در ایران و مجازاتهای قانونی برای آنهاست.
اقدام سخنگوی قوه قضاییه البته واکنشهای مختلفی را موجب شد. علاوه بر نزدیکان و هواداران اولادی که به این اقدام اعتراض کردند، برخی دیگر نیز این کار را مصداق نقض حریم خصوصی او توصیف کردند. از آن جمله حسن اسدی زیدآبادی، فعال حقوقبشر، در یادداشتی برای روزنامه شرق، «میل به افشاگری» افراد و رسانهها به «نیت خیر آگاهسازی افکار عمومی یا تربیت اجتماع از طریق هشدار نسبت به برخی مفاسد یا آسیبهای اجتماعی» را سبب قربانی شدن افرادی از «میان اشخاص عادی و یا معروف» دانست. به عقیده زیدآبادی انتشار این اطلاعات درباره اولادی، نقض ماده ۱۴ قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات بود.
پیش از این خبر، عکس و فیلمهای مختلف دیگری نیز از چهرههای مشهور در فضای مجازی منتشر شده بود. علاوه بر جذابیت موارد اینچنینی به دلیل درگیر بودن یک چهره مشهور با آن و کنجکاوی عمومی نسبت به آن، مساله دیگری که توجه به این گونه موارد را جلب میکند، تفاوت میان زندگی خصوصی و عمومی چهرههای مشهور در ایران است. تفاوتی که به دلیل ارزشهای حاکم بر حکومت و تبلیغات رسانههای رسمی، کمتر اجازه بروز و ظهور در فضای عمومی را مییابند و به همین دلیل توجه نسبت به آن نیز بیشتر میشود.
موافقان انتشار چنین اخباری، با اشاره به نفس کار این اشخاص و توجه عمومی نسبت به آنها، بر این عقیدهاند که حوزه خصوصی برای آنها بسیار کمتر از افراد دیگر است، اما مخالفان و منتقدان بر این عقیدهاند که هر انسانی حق دارد حوزه خصوصی خود را داشته باشد و قانون نیز از آن محافظت کند.
چند سال پیش و پس از انتشار عکسهای برهنه جنیفر لارنس، بازیگر سینما، از تلاش خود برای غیرقانونی کردن انتشار عکس، خبر یا فیلمهایی داده بود که به شکل غیرقانونی به دست میآیند. عکسهای او پس از هک کردن حساب کاربریاش در آیکلاود به دست آماده و سپس در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود. با این حال همان زمان دانیل سولوو، بنیانگذار TeachPrivacy در مقالهای نوشت که این کار در آمریکا و براساس متمم اول قانون اساسی - برای حفظ آزادی بیان - احتمالا شدنی نیست.
تعریف حوزه خصوصی برای چهرههای مورد توجه عموم مردم، کاری دشوار است. بسیاری بر این عقیدهاند که چهرههای این چنینی از آنجا که اساسا با همین توجه عمومی به شهرت رسیده و از همین مساله نیز استفاده میکنند، کمترین حد ممکن حریم شخصی را دارند. رسانههای مختلفی - که در اصطلاح به آنها «رسانههای زرد» گفته میشود - اخبار مربوط به این افراد را پوشش میدهند: از رژیم غذایی تا خرید لباس و از روابط عاشقانه با افراد تا مشکلات احتمالی در زندگی شخصی.
حوزه خصوصی این چهرهها را چگونه باید تعریف کرد؟
مهناز افشار، بازیگر سینما، به «حقوق ما» گفت: «اگر من بخواهم حریم خصوصی مهناز افشار را تعریف کنم میگویم مهناز افشار بعد از ورود به خانه». او اضافه کرد که «افراد مشهور سعی میکنند خودشان حریم خصوصی خودشان را نسبت به روحیات و سبک زندگی خودشان تعریف کنند».
افشار از «خانواده، فرزندم و آنچه در خانهام رخ میدهد» به عنوان مرزهای حریم خصوصی خود یاد کرد، گرچه اضافه کرد که «در این چند سال پذیرفتم انتظار عقب راندان دیگران از این حوزه انتظار بیهودهایست. واقعیتی است غیرقابل انکار که زندگی کردن را سخت کرده». او همچنین منتقد این استدلال است که چنین وضعیتی در تمام دنیا برای چهرههای مشهور وجود دارد: «تو گویی هر چیزی چون درهمه جای دنیا رخ میدهد پس به عنوان یک عمل صحیح باید آن را پذیرفت»، چرا که «این حضور در حوزه خصوصی افراد آسیبهای جدی برای آنها و نزدیکانشان در پی داشته و دارد».
افشار در سالهای اخیر بیش از پیش مورد توجه رسانهها قرار گرفته. دیدار با اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، در سال ۸۸ و حضور در مراسم حج با هزینه دولت، ازدواج با فرزند محمدعلی رامین، مشاور احمدینژاد و معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، متولد شدن فرزندش در آلمان و در نهایت حمایت از «لیست امید» در انتخابات مجلس یازدهم از جمله دلایلی است که توجه به او را بیشتر کرده.
افشار از «انتشار عکسهای خصوصی و بیحجاب» و زندگی با یاسین رامین «که موارد بسیاری منتشر شد که به حریم خصوصی من ارتباط داشت» به عنوان نمونهای از مشکلات خود در سالهای اخیر نام میبرد. او اضافه کرد که گرچه همیشه تلاش کرده «با رسانهها و مخاطبان یک ارتباط دو طرفه و دوستانه» داشته باشد تا «با ارائه توضیح و یا تایید و تکذیب» این امکان را فرام کند که «تصویر حقیقی خبر در ذهن مخاطب» شکل بگیرد، اما «نمیتوان گفت همیشه موفق بودم مخصوصا در برابر اخبار منتشر شده در مورد ازدواجم که به دلیل برخی ملاحظات و محدودیتها آنطور که میخواستم عمل نکردم».
اگر پیش از این عموما شایعه یا رسانههای زرد - و در خارج از ایران، پاپاراتزیها - منبع اصلی انتشار چنین اخباری بودهاند، در سالهای اخیر و با گسترش و همهگیر شدن شبکههای اجتماعی، آنها تبدیل به یکی از اصلیترین منابع چنین اخباری شدهاند. حسابهای کاربری این افراد که از سوی خود آنها یا افراد مورد اعتمادشان اداره میشود، مورد توجه کاربران، هواداران و رسانهها هستند. عکس، متن و حتی «لایک»های آنها نیز عموما تبدیل به خبر میشود.
از سویی شبکههای اجتماعی این امکان را به چهرههای مشهور داده که در پیرامون مسایل مختلف، در کمترین زمان ممکن و به شکل مستقیم نظر خود را با مردم در میان بگذارند. این مساله به خصوص در کشورهایی نظیر ایران که به دلیل محدودیت رسانهها امکان انعکاس برخی مسایل در نشریههای رسمی وجود ندارد، میتواند به مشخص شدن موضع این افراد کمک کند.
با این حال هستند کسانی که معقتدند چهرههای مشهور خود نیز در دامن زدن به این فضا نقش دارند. کاظم (نام مستعار) دبیر سرویس فرهنگی یک از نشریههای چاپ تهران، به «حقوق ما» گفت «با توجه به شبکههای اجتماعی بخصوص و با تاکید به اینستاگرام» شکل نیاز مخاطبان به «اخبار زرد» تفاوت پیدا کرده: «اگر تا ده سال پیش مخاطبان به دنبال عکس کمتر منتشر نشده از یک بازیگر یا رازی از زندگی آنها بودند، امروز با مراجعه به صفحه اینستاگرام، این میل ارضا میشود. با توجه به این عامل، مساله حریم شخصی یک پله خصوصیتر شده و مثلا به روابط فردی سلبریتیها - که به دلایل قانونی قدر به انتشار آن نیستند - شده».
به عقیده بسیاری با گسترش اینترنت و به خصوص فراگیر شدن شبکههای اجتماعی، مشکل این چهرهها بیش از پیش شده. چرا که در حال حاضر هر حساب کاربری در یکی از شبکههای اجتماعی یا هر سایت و وبلاگی، میتواند بدون آنکه نشانهای از خود برای پیگیریهای قانونی احتمالی بگذارد، قادر خواهد بود خبر، عکس یا فیلم از آنها منتشر کند. مسالهای که حوزه خصوصی آنها را بیشتر در معرض تهدید قرار داده است.
با این حال کاظم (نام مستعار) بر این عقیده است که چهرههای مشهور نظیر ورزشکاران، بازیگران سینما و تلویزیون و … بیش از آنکه از شبکههای اجتماعی لطمه ببینند، از آنها استفاده میکنند و حتی این شبکهها باعث «امنتر» شدن فضا برای آنها شده: «سلبریتی با استفاده از فضای مجازی خوراکی به مخاطبش میدهد، چون هنوز وجوه شخصی زندگی سلبریتیها مثل روابطشان برای مخاطب جذاب است و اتفاقا فضای مجازی تا حدی توانسته به نفع سلبریتیها عمل کند تا سر رشته اخبار دست خودشون باشد».
این روزنامهنگار فرهنگی معتقد است: «فضای مجازی حائلی شده بین زندگی خصوصی سلبریتیها و میل مخاطبانشان. حائلی که آنها میتوانند به عنوان ویترین از آن استفاده کنند تا در نقش دادن اخبار شکل داشته باشند. با توجه به تمام این نکات قبول ندارم که فضای مجازی حریم خصوصی سلبریتیها را نازک کرده و یا مورد خدشه قرار داده و به زعم من برعکس، اتفاقا باعث شده تا چون خودشان به صورت مستقیم در شکلدهی جریان نقش دارند، فضا امنتر شود و حتی امکان مصادره به مطلوب برای سلبریتیها بیشتر شود».
او معتقد است که این چهرهها اگر تمایل داشته باشند حتی در همین فضا هم میتوانند از حریم خصوصی خود محافظ کنند: «بهنوش بختیاری وقتی از شب تولدش با حضور چهرهها و سلبریتیها فیلم منتشر کرد، نوشت که "چون دوربین بود شوهرم نیومد جلوی دوربینها و دوست نداره که تصویرش جایی ثبت بشه". اگر این اتفاق سالهای قبل رخ میداد، شاید با فضولی و کنکاش بیشتری روبهرو میشد، اما در حال حاضر خود صفحه بهنوش بختیاری آنقدر خوراکهای متفاوتی به بیننده میدهد که شاید کنجکاوی درباره شوهر او دیگر از اولویتها نباشد».
با این حال کاظم (نام مستعار، روزنامهنگار ساکن تهران) درباره اعلام علت مرگ چهرههایی نظیر اولادی معتقد است که باید برخی مسایل درباره آنها رعایت شود: «درباره انتشار خبر اینچنینی درباره مرگ به دلیل استفاده از مواد یا مشروبات الکی، مساله متفاوت است: اول به خاطر سنت و فضای اجتماعی جامعه به معنی حفظ آبروی میت و مساله دوم هم قانون و مساله غیرقانونی بودن استفاده. با این تفاسیر من چنین خبری را منتشر نمیکنم».
برخی بر این عقیدهاند که این پنهانکاریها ممکن است باعث ایجاد تصویری غیرواقعی از این چهرههای مشهور در جامعه شود، مسالهای که کاظم با آن موافق است: «قطعا تصویر غیرواقعی میدهد، قطعا ابتذال سلبریتی بودن را بیشتر میکند و قطعا به ضرر فرهنگ است». اما او دلایلی برای عدم انتشار چنین اخباری دارد: «کار رسانه در جغرافیاهایی که قانون علیه این مسایل وجود دارد، دشوارتر است. یعنی باید مدام بین یک دوگانه حرکت کرد؛ از یک طرف موضع رفتارهای غیراخلاقی و جایگاه مصرفگرایی و ابتذال آنها حفظ شود و از طرف دیگر طوری رفتار شود که بخش دلواپس و سودجوی ماجرا، از این موضوع استفاده سو نکند و ریشه آن آدم را به کل نزند. همین کار را سختتر میکند. یعنی اگر اجازه داده میشد ما درست موضع بگیریم و نقدهای جدی اخلاقی، رفتاری و حرفهای نسبت بهشون داشته باشیم، قطعا فضا به این ابتذال نمی رسید که الان هست».
این روزنامهنگار به مثالهایی هم در همین زمینه اشاره میکند. از جمله یک بازیگر سینما که به دلیل استفاده از مشروبات الکلی دچار تصادف شد، اما تهیه کننده فیلم خبر را به شکل دیگری اعلام کرد و «همه جا خبر همانطور پخش شد که تهیه کننده مطرح کرده بود، در حالی که بخش زیادی از خبرنگارهای سینمایی از واقعیت مطلع بودند. در حالی که این اتفاق، غیراخلاقی است و باید علیه آن موضع گرفت. اما چون بهرهبرداری غیراخلاقی از مقابله با یک امر غیراخلاقی میشود، عدم انتشار این اخبار عموما بهتر از انتشار آنها تشخیص داده میشود».
از زمان پیروزی انقلاب سال ۵۷ تاکنون، کم نبودهاند افرادی که به دلایل مختلف - و عموما اعلام نشده - از ادامه کار خود منع شدهاند. چهرههایی نظیر بازیگران سینما یا فوتبالیستها. به شکل کلی کمتر اخبار رسمی درباره دلیل این مساله منتشر میشود و در مواردی «نقض حریم خصوصی» آنها از دلایل اصلی این مساله بوده. برای نمونه میتوان به انتشار فیلمی از زهرا امیرابراهیمی، بازیگر سینما و تلویزیون، اشاره کرد که پس از انتشار فیلمی خصوصی، مجبور به ترک ایران شد.
انتشار عکس و فیلمهای این چهرهها در جمعهای خصوصی - که رفتار و پوششی مغایر با آنچه در فضای رسمی وجود دارد، از آنها میبینیم - از جمله دلایل حساسیت آنها نسبت به ورود به حریم خصوصی آنهاست. عمومی شدن این تصویرها گاهی ممکن است هزینههای زیادی برای آنها داشته باشد. شاید به همین دلیل باشد که برخی معتقدند در صورت آزاد بودن رسانهها در یک جامعه، امکان حفظ حریم خصوصی نیز راحتتر وجود دارد.
توجه به زندگی خصوصی چهرههای مشهور در تمام دنیا وجود دارد. با این حال برخی همچون مهناز افشار معتقدند که عمومی بودن این توجه به معنای صحیح بودن آن نیست: «جمله "همه جای دنیا همینه" پاشنه آشیل زندگی انسانی ماست و البته میفهمم این موضوع ناگزیر رخ میدهد چون ما میلیونها دنبال کننده داریم که طبیعتا جذابیتهای زندگی شخصی ما برای آنها بسیار زیاد است اما خب هر واقعیتی که رخ میدهد، حتما درست نیست».
به عقیده این بازیگر سینما «یک انسان اگر مشهور میشود همچنان انسان است و فقط حالا به انسان مشهور تبدیل شده». او «طبیعی» توصیف کردن توجه و «نقض حریم خصوصی» به این بهانه را «ظالمانه» میداند: «بله ما از این توجه سود و لذت میبریم اما میخواهم بگویم آسیبهای آن را نیز ببینیم و از کنار آن ساده عبور نکنیم مخصوصا در کشور ما با شرایط و قوانین خاص آن که میتواند ورود به حریم خصوصی هرفردی، خصوصا افراد مشهور، آنها را تا مرز نابود کردن آنها پیش برود».