/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

گزند ممیزی بر هنر و مطبوعات در ایران

9 فوریه 15
گزند ممیزی بر هنر و مطبوعات در ایران

 

شیدا جهان بین _ حقوق ما

نقض آزادی بیان در امور فرهنگی در ایران، با واژه‌ی «سانسور» عجین شده است. در ایران، چه در دوران پیش از انقلاب و چه در دوران پس از انقلاب، همواره سانسور و یا ممیزی در امور فرهنگی وجود داشته است. از سال‌های دور تا کنون، سینما، تئاتر و صنعت نشر هر کدام با شدت و ضعف اما همواره، از سوی دولت‌های حاکم بر ایران ممیزی شده‌اند؛ اما می‌توان گفت که موسیقی، تنها موردی است که پس از انقلاب اسلامی در ایران با محدودیت‌های تدوین شده و جدی روبه‌رو شد.

پس از انقلاب 57 و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران و پس از به وجود آمدن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای وزارت فرهنگ و هنر زمان پهلوی، تحولاتی عظیمی در نحوه‌ی ساخت فیلم‌ها، نشر کتاب‌ و رسانه‌های چاپی و بعدها آنلاین، ساخت تئاتر و اجرای موسیقی رخ داد و دولت اسلامی ایران در پی تغییر ساختار و اسلامی کردن تمام تولیدات کشور برآمد.

از این رو تعداد زیادی از آثار سینمایی با ممنوعیت اکران و یا سانسور مواجه شدند، تعداد زیادی از کتاب‌ها چه آن‌هایی که تالیف بودند و چه آن‌هایی که ترجمه بودند، با ممنوعیت چاپ روبه‌رو شدند، تئاترهای زیادی یا اجازه‌ی اجرا نگرفتند و یا پس از چند اجرا، توقیف شدند و در زمینه‌ی موسیقی نیز آواز زنان به صورت کلی از صحنه حذف شد و حتی نشان دادن آلت موسیقی در رسانه‌‌ی ملی ممنوع شد.

 

سینما

سینما صنعتی است که چه در دوران پیش از انقلاب و چه در دوران پس از انقلاب از گزند ممیزی در امان نبوده است. همواره قوانینی برای محدود کردن کارگردانان در کشور وجود داشته که بسته به دوران مختلف، با سیاست‌های متفاوت دنبال می‌شده است.

پس از ورود صنعت سینما به کشور ایران، در هیچ زمانی، اجازه‌ی زیر سوال بردن حاکمان در فیلم‌ها وجود نداشته است و اگر فیلمی به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به نقد حاکمان وقت می‌پرداخته؛ با توقیف و یا سانسور روبه‌رو می‌شده است.

اولین قانون مدون نظارت آثار سینمایی در ایران به سال ۱۳۰۹ و لایحه نمایش‌ها و سینماها باز می‌گردد. بر اساس این قانون: «هر سینما مکلف است مدیر مسوول تعیین و کتبا به شعبه معارف بلدیه معرفی کند ... هر قسمت از فیلم را که بلدیه منافی اخلاق و عفت بداند قطع کرده، با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده، در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارالیه خواهد شد».

مطلب سانسور شیدادر سال ۱۳۴۷ قاعده جدیدی با عنوان آیین‌نامه‌ی نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید تدوین شد که شورایی مرکب از کارشناسان سیاسی و هنری بر آن نظارت می‌کردند. برخی از ممنوعیت‌های این آیین‌نامه عبارت بودند از: اهانت به توحید پروردگار و ادیان و کتب آسمانی و پیغمبران و مقدسان و مقدسات و ائمه اطهار، اهانت به دین مبین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری، هتک حرمت و اهانت به مذهب ومعتقدات اقلیت‌های مذهبی، اسایه ادب نسبت به مقام شامخ سلطنت و خاندان جلیل او، اهانت نسبت به مقام‌های دولتی اعم از کشوری و لشکری، صحنه‌هایی که حاکی از سوء قصد علیه رییس و اعضای یک دولت بوده و قصد تحریک در آن آشکار باشد، صحنه‌هایی که حاکی از شورش علیه نیروهای انتظامی و امنیتی و دفاعی باشد، تبلیغ برای هرگونه مراسم و مسلکی که به موجب قوانبن و مقررات کشور ایران غیرقانونی باشد، ارایه مناظر جزییات روابط جنسی، به کار بردن عبارات و اصطلاحات و اصوات وقیح و رکیک، نشان دادن مناظر مخروبه و افراد پاره‌پوش به منظور تخفیف حیثیت ایران، صحنه‌هایی که در آن جزییات یک قتل نشان داده شود و ...

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قوانینی مبنی بر نظارت بر سینمای ایران تدوین شد که صنعت سینما را محدودتر از هر زمان دیگری می‌کرد. از جمله بندهای قوانین نظارت در نیمه‌ی دوم دهه ۶۰ می‌توان به موارد ممنوعه زیر اشاره کرد: هتک حرمت مقدسین و مقدسات اسلامی و سایر ادیان شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نفی یا مخدوش کردن ارزش والای انسان، اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشا، تشویق و ترغیب و یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راه‌های کسب درآمد نامشروع، بیان و یا عنوان هرگونه مطلبی که مغایر با منافع و مصالح کشور بوده و مورد سوء استفاده بیگانگان قرار گیرد، نشان دادن صحنه‌هایی از جزییات قتل، شکنجه، جنایت و آزار که موجب ناراحتی و بدآموزی شود، بیان مخدوش حقایق تاریخی و جغرافیایی، نشان دادن تصاویر و اصوات ناهنجار، اعم از نقص فنی و یا غیر آن، نمایش فیلم‌های نازل تکنیکی و هنری و یا آثاری که ذوق و سلیقه‌ی تماشاگر را به انحطاط و ابتذال بکشاند و ...

به این صورت صحنه‌‌های بوسیدن، لمس کردن مرد و زن و سکس به طور کلی از سینمای ایران حذف شد و تمام بازیگران زن با حجاب کامل به اجرای نقش پرداختند. ساخت سریال‌ها در تلویزیون ملی ایران با سانسورهای شدیدتر مواجه شد، چرا که طبق قوانین جمهوری اسلامی، رسانه‌ی ملی ایران باید آینه‌ی تمام نمای دین اسلام باشد. از این رو اگر گاهی موهای یکی از زنان بازیگر در سینمای ایران کمی پیدا شود؛ در تلویزیون ایران تحت هیچ شرایطی این اتفاق نمی‌افتد. لباس‌های زنان بازیگر در تلویزیون ایران معمولا با رنگ‌های خنثی‌تر و گشادتر نمایش داده می‌شود؛ اما در سینمای ایران، از رنگ‌های شادتر و لباس‌های مدرن‌تر نیز استفاده می‌شود.

اما سانسور در سینمای ایران، تنها مربوط به مساله‌ی حجاب و سکس نمی‌شود و سانسورچیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ذره‌بین در پی یافتن مواردی هستند که به صورت غیرمستقیم اقدامات دولت را به چالش کشد و یا در صدد نقد آن برآیند. در این صورت فیلم‌ها توقیف شده و یا صحنه‌های خاصی از فیلم باید حذف شود تا اجازه‌ی اکران آن صادر شود.

در این میان می‌توان از فیلم‌های آبادان ساخته مانی حقیقی، آشیانه دومین فیلم سینمایی اسماعیل براری، آفساید ساخته جعفر پناهی، ابجد به کارگردانی و نویسندگی ابوالفضل جلیلی، باد ما را خواهد برد فیلمی از عباس کیارستمی، بند ساخته غلام‌حسین طاهری، به رنگ ارغوان ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا، جزیره آهنی به کارگردانی محمد رسول‌اف، حاجی واشنگتن اثر علی حاتمی که بعدها در اواخر دهه ۷۰ به نمایش درسینماها درآمد، خواب تلخ ساخته‌ی محسن امیریوسفی، خط قرمز اثر مسعود کیمیایی، دایره فیلمی از جعفر پناهی، ده اثر عباس کیارستمی، رای باز ساخته مهدی نوربخش، طلای سرخ اثر جعفر پناهی، مه بانو به کارگردانی مجید بهشتی، کویر مرگ به کارگردانی اسماعیل براری، مرگ یزدگرد به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی، چریکه تارا اثر بهرام بیضایی، نوبت عاشقی فیلمی از محسن مخملباف و سنتوری فیلمی از داریوش مهرجویی نام برد که با توقیف روبه‌رو شدند و هرگز اجازه‌ی اکران عمومی پیدا نکردند.

اما فیلم‌های بی‌شماری نیز بودند که با حذف صحنه‌هایی از فیلم یا همان «سانسور» مواجه شدند و پس از حذف، اجازه‌ی اکران عمومی پیدا کردند.

هم‌چنین هستند بازیگرانی که برای مدت کوتاه و یا بلند ممنوع‌التصویر شدند و اجازه‌ی بازی در هیچ‌یک از فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی را نداشتند. کارگردانانی نیز چون جعغر پناهی و مهناز محمدی و محمد رسول‌اف بازداشت شدند و با حکم‌های زندان و ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلم‌نامه‌نویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی روبه‌رو شدند.

تئاتر

تئاتر در ایران زیر نظر مرکز هنرهای نمایشی اداره می‌شود که زیر مجموعه‌ای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. هر آن‌چه که در تئاتر اتفاق می‌افتد بنا به تصمیم مدیر مرکز هنرهای نمایشی است. از این رو؛ مساله‌ی پوشش زنان بازیگر در تئاتر ایران با دقت زیر نظر گرفته می‌شود و اگر مواردی شامل پیدا بودن موی سر و لباس «نامناسب» در تئاتری وجود داشته باشد، با وجود روی صحنه رفتن؛ از ادامه‌ی اجرا جلوگیری می‌شود. موضوع نمایشی که قرار است اجرا شود نیز به دقت از نظر کارشناسان مرکز هنرهای نمایشی بررسی می‌شود و اگر مواردی شامل نقد حاکمیت و یا عوامل فیزیکی نظیر نزدیکی بیش از اندازه‌ی بازیگران مرد و زن و یا لمس آن‌ها صورت گیرد، اجرای نمایش متوقف می‌شود.

برای مثال نمایش «خشک‌سالی و دروغ» اثر محمد یعقوبی است که اجرای دوم این نمایش پس از ۳ هفته روی صحنه رفتن توقیف شد؛ ولی پس از اعمال تغییرات گسترده توسط یعقوبی اجرای آن از سر گرفته‌ شد.مطلب شیدا سانسور 2

نمونه‌ی دیگری از توقیف تئاتر «تانگوی تخم مرغ داغ» به کارگردانی هادی مرزبان است. اجرای این نمایشنامه که از اردیبهشت ۱۳۹۳ به مدت یک ماه و نیم در تالار وحدت روی صحنه بود روز ۱۶ خرداد متوقف شد. دادستانی تهران علت توقیف تانگوی تخم مرغ داغ را «وجود صحنه‌های نامناسب» که اکثرا توسط «زن» اجرا می‌شود و «الفاظ رکیک و اظهارات خلاف موازین اسلامی و عفت عمومی» در این نمایش اعلام کرد. این در حالی است که این تئاتر قبل از اجرای عمومی توسط شورای نظارت و ارزش‌یابی مورد بازبینی قرار گرفته بود.

نمایش «هدا گابلر» نوشته هنریک ایبسن نیز پس از چند شب اجرا در مجموعه تئاتر شهر تهران با اعتراضات گسترده‌ای از سوی مسوولان دولتی به خصوص نمایندگان مجلس شورای اسلامی رو‌به‌رو شد و به توقیف این نمایش انجامید.

کارگردانان و بازیگران تئاتر در ایران همواره بیم توقیف اجرا، حتی پس از تاییدیه گرفتن از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دارند.

این در حالی است که در تلویزیون ایران فیلم‌های خارجی که در آن زنان بدون حجاب به ایفای نقش می‌پردازند، نشان داده می‌شود و حتا در مواردی در سالن‌های سینمای کشور و در جشنواره‌های مختلف بین‌المللی سینمایی در ایران نیز این فیلم‌ها اکران می‌شوند؛ اما وقتی حرف از تئاتر به میان می‌آید، وضع به گونه‌ی دیگری است. در تمام اجراهای خارجی در جشنواره‌های بین‌المللی که در ایران صورت می‌گیرد؛ بازیگران زن باید با حجاب کامل به ایفای نقش بپردازند و از این رو، تعداد بازیگران بین‌المللی که برای اجرای تئاتر خود به ایران سفر می‌کنند، بسیار کم است.

کتاب

سانسور در زمینه‌ی کتاب‌های تالیفی و ترجمه‌ای نیز از مواردی است که پس از انقلاب اسلامی با افزایش چشمگیری روبه‌رو شده است. بعد از مصوبه ۱۳۶۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر ضوابط نشر کتاب، فرایند اخذ مجوز پیش از انتشار رسما از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران آغاز شد. طی روند گرفتن مجوز، غیر از اصلاحات و سانسورهایی که بر محتوا و جملات متن اعمال می‌شود، کتاب‌هایی هم از دریافت مجوز پیش از انتشار محروم می‌مانند و یا حتی پس از انتشار، مجوز توزیع نمی‌گیرند و یا مجوز پیش از چاپ آن‌ها، برای چاپ‌های بعدی باطل می‌شود.

در دوران پس از انقلاب اسلامی، تجربه‌ی دولت محمد خاتمی برای نویسندگان و ناشران تجربه‌ای دلنشین است. دوره‌ای که خط قرمز‌ها عقب‌نشینی کرد و سانسور به حداقلش رسید، هر چند مدت زیادی طول نکشید که دوباره در بر همان پاشنه چرخید. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، تیراژ کتاب‌ها از چند هزار به 500 نسخه کاهش یافت. علی جنتی، پسر دبیر شورای نگهبان در دوران روحانی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد. وی در اولین اظهار نظر رسمی از برداشتن ممیزی قبل از چاپ سخن گفت. او در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «ممیزی قبل از نشر را برمی‌داریم. خود ناشر وقتی روی کتابی سرمایه گذاری می‌کند که سه هزار تیراژ دارد، می‌داند اگر آن کتاب از چارچوب‌های قانونی خارج بشود سرمایه‌اش دچار مشکل شده و مجبور می‌شود صفحاتی از کتاب را تغییر بدهد تا با ضوابط منطبق شود. بنابراین از همان اول ناشر این ضوابط را مراعات خواهد کرد. بعد نوبت ممیزی بعد از انتشار می‌رسد آن هم باید در چارچوب قانون باشد. این کار باید توسط افراد صاحب‌نظر و اهل فکر صورت بگیرد و از خرده‌گیری و اعمال سلیقه شخصی خودداری شود». اما هم‌چنان ممیزی کتاب با حساسیت هرچه‌ تمام‌تر در دوران روحانی نیز پیگیری می‌شود.

مطلب شیدا سانسور 3از کتاب‌های مشهور جهان که در ایران ممنوع شده‌اند، می‌توان به «قمارباز» اثر داستایوفسکی، رمان «دختری با گوشواره مروارید» نوشته تریسی شوالیه، و برخی از کتاب‌های ویرجینیا وولف، مارگریت دوراس، وودی آلن، دن براون، و کتاب «خاطرات روسپیان غمگین من» اثر گابریل گارسیا مارکز اشاره کرد. کتاب «خروس» نوشته ابراهیم گلستان نیز در ایران ممنوع شده‌ است.

کتاب «سنگ صبور» صادق چوبک، «دندیل»، «ترس و لرز» و «توپ» اثر غلامحسین ساعدی، «دختری با ریسمان نقره‌ای» اثر جمال میرصادقی، «خاطرات روسپیان غم‍گی‍ن من» اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه کاوه میرعباسی و بسیاری دیگر از کتاب‌ها نمونه‌هایی هستند که چاپ دهه ۸۰ در ایران داشته‌اند؛ اما بعد از مدتی اجازه‌ی چاپ مجدد به آن‌ها داده نشده‌ است.

برخی دیگر کتاب‌هایی هستند که چاپ قبل از انقلاب دارند و یا در دهه 60 و 70 چاپ شده‌اند؛ اما هم‌اکنون اجازه‌ی چاپ ندارند و از جمله کتاب‌های ممنوعه به حساب می‌آیند. از جمله «زنان بدون مردان» اثر شهرنوش پارسی‌پور، آثار بیژن مفید مثل شهر قصه، دیوان ایرج میرزا، برخی آثار محمدعلی جمال‌زاده، مثل «صحرای محشر»، برخی آثار فریدون آدمیت، مثل «اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی» و «اندیشه‌های طالبوف»، کلیات عبید زاکانی تصحیح محمد جعفر محجوب، «پشت پرده‌های انقلاب» اعترافات حسین بروجردی، کتاب‌های میرزاده عشقی و ...

در این میان برخی از کتاب‌های ایرانی تنها چاپ خارج از کشور داشته‌اند مانند «جن‌نامه» هوشنگ گلشیری، «فریدون سه پسر داشت» عباس معروفی و ...

تمام کتاب‌ها و نشریات منتقد به اسلام، کتاب‌های بشارتی و دینی مربوط به مسیحیت و کلیه کتاب‌هایی که شایبه‌ی تبلیغ مسیحیت دارند، کتب و نوشته‌ها و آموزه‌های دیانت بهایی و دیانت بابی، نشریات پورنوگرافی و کتب موافق با صهیونیسم، مواردی است که نه تنها اجازه‌ی چاپ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت نمی‌کنند؛ بلکه با نویسندگان این کتاب‌ها برخورد قانونی می‌شود و تحمل حبس به دنبال دارد.

اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هر از گاهی خبر از دوباره‌خوانی کتاب‌های توقیف شده می‌دهد و در این دوباره‌خوانی‌ها برخی از کتاب‌ها اجازه‌ی چاپ دریافت می‌کنند. نکته‌ای که در مورد حذف عبارت‌هایی خاص در کتاب‌ها مطرح می‌شود این است که در برخی موارد دیده شده اعمال ممیزی به صورت سلیقه‌ای صورت می‌گیرد. این بدین معناست که اگر مصحح دوم، کتابی واحد را بخواند، ممکن است ایراد به عبارت‌های مشابهی که مصحح اول گرفته است را بی‌دلیل بداند و کتاب از نظر او؛ بدون حذف آن عبارت‌ها به چاپ برسد.

در برخی موارد حتی نشرهای با سابقه و بزرگی مانند نشر چشمه از سوی وزارت ارشاد لغو مجوز می‌شوند. کتابی که معاونت وزارت ارشاد دلیل لغو پروانه‌ی نشر چشمه عنوان کرده‌ بود، نمایشنامه‌ی «روز حسین» نوشته‌ی محمد رحمانیان، سومین نمایش‌نامه از یک سه‌گانه است. دو نمایش‌نامه‌ی اول و دوم این سه‌گانه با نام‌های «پل» و «اسب‌ها» پیش‌تر بر صحنه اجرا شده و حتی برنده‌ی جایزه‌ی برخی از جشنواره‌های مذهبی شده بود. طرح اولیه‌ی نمایش‌نامه‌ی سوم (روز حسین) را مسوولان بخش تئاتر تایید کرده بودند اما برای اجرا به مشکل برخورده بود. به همین دلیل خود نویسنده از نشر چشمه درخواست کرده بود که از انتشار کتاب انصراف دهد و نشر چشمه همان زمان، از اداره‌ی کتاب خواستار عودت اثر به ناشر شده و پرونده کتاب بسته شده بود.

هم‌چنین انتشارات «آگاه» و «اختران» نیز برای مدتی توقیف شده بودند که پس از چندی رفع توقیف شدند و به فعالیت‌های خود ادامه دادند.

موسیقی

موسیقی از جمله مواردی است که پس از انقلاب 57 با تحولات گسترده‌ای روبه‌رو شد. به این صورت که از غنا و موسیقی مطربی و لهوی سخن به میان آمد و اجرای آواز زنان برای مردان به صورت کنسرت؛ ممنوع شد. هم‌اکنون زنان آوازخوان در ایران تنها برای زنان می‌توانند به اجرای کنسرت بپردازند.

بخشی از فتوای آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی موسیقی که با عنوان «مجاز» در بازار عرضه می‌شود به این گونه است: «جواز گوش دادن به نوارها منوط به تشخيص خود مكلف است كه اگر تشخيص دهد مشتمل بر غنا و موسيقى لهوى مناسب با مجالس عيش و نوش و خوش‏گذرانى و هم‌چنين مطالب باطل نيست، گوش دادن به آن اشكال ندارد، بنابراين تجويز آن توسط سازمان تبليغات اسلامى و يا هر موسسه اسلامى ديگر به تنهايى دليل شرعى براى مباح بودن آن نيست».

در فتواهای مراجع تقلید از موسیقی مطربی و لهوى سخن به میان آمده است و این نوع موسیقی حرام عنوان شده است. منظور مراجع تقلید از موسيقى مطرب و لهوى آن است كه به سبب ويژگی‌هایى كه دارد، انسان را از «خداوند متعال» و «فضایل اخلاقى» دور کرده و به سمت «بى‏بند و بارى» و «گناه» سوق دهد و مرجع تشخيص موضوع نیز «عرف» است.

در جایی دیگر از «غنا» سخن به میان آمده و گفته شده که غنا عبارت است از صداى انسان در صورتى كه با ترجيع و طرب همراه بوده و مناسب «مجالس لهو و گناه» باشد كه خواندن به اين صورت و گوش دادن به آن چه در خانه به تنهايى شنيده شود و يا در حضور ديگران و چه در او تاثير بگذارد يا خير؛ «حرام» است.

برخی مراجع تقلید در ایران صدای زن را اگر غنایی باشد، حرام خوانده‌اند و برخی دیگر از مراجع تقلید تشخیص آن را به عهده خود شنونده گذاشته‌اند. با این‌حال وزارت ارشاد استدلال می‌کند که آلبوم موسیقی با صدای زن ممکن است برای بعضی‌ها تحریک‌آمیز باشد، لذا بهتر است چنین آلبوم‌هایی اصولا مجوز نگیرند.مطلب شیدا سانسور 4

به عنوان نمونه، در سال ۱۳۹۰ هنگامی که در پایان‌بندی سریال «مختارنامه» صدای لالایی خواندان یک زن میان‌سال از تلویزیون دولتی ایران پخش شد، رسانه‌های اصول‌گرا و نزدیک به حاکمیت اعتراض‌ کردند و آیت الله مکارم شیرازی، یکی از مراجع تقلید شیعه در ایران، گوش کردن به ترانه‌ی خوانده شده از سوی خواننده زن را حرام دانسته بود.

محمدرضا شجریان؛ خواننده ایرانی که در جریان انتخابات سال 1388 در نامه‌ای به عزت الله ضرغامی از وی خواست تا از پخش آثار او در صدا و سیما (به جز دعای ربنا به عنوان یک استثنا) خودداری کند، در مورد ممنوعیت صدای آواز زنان در ایران گفته است: «وقتی صدای زنان را از موسیقی حذف می‌کنیم، یعنی داریم نیمی از امکانات و ظرفیت‌های موسیقی ملی ایران را حذف می‌کنیم. صدای زنان جایی در طبقه‌بندی صوتی موسیقی دارد که آقایان نمی‌توانند آن بخش را پر کنند و این مثل این است که یکی دو تا از سیم‌های یک ساز را حذف کنیم و بعد بخواهیم با آن کار کنیم».

اما با وجود تمام اعتراض‌هایی که به حذف آواز و تک‌خوانی زنان در ایران شده است و با وجود وعده و وعیدهایی که در مورد هم‌خوانی زنان و مجوز آن می‌دهند؛ هنوز هم تک‌خوانی زنان برای مردان مجاز شناخته نشده است.

اما مورد دیگری که پس از انقلاب با ممنوعیت مواجه شد؛ نشان دادن آلات موسیقی در تلویزیون ملی ایران بود که همواره با اعتراض نوازندگان روبه‌رو شده است؛ اما مسئولان این سیاست را به دلیل این‌که نمی‌خواهند تبلغی در جهت فرا خواندن مردم به یادگیری موسیقی داشته باشند، اجرا می‌کنند.‌

  • مجله‌ی حقوق ماه شماره چهارم را از این‌جا می‌توانید دانلود کنید
  • صفحه مجله حقوق ما در فیسبوک