تخمینها نشان میدهد که از هر چهار دختر یک نفر و از هر شش پسر یک نفر تا پیش از ۱۸ سالگی مورد تعرض جنسی قرار میگیرد. اما همانطور که همگان میدانند نه آمار دقیقی از این مساله وجود دارد و نه قربانیان به راحتی حاضر به شکستن سکوت خود هستند؛ چه برسد به آنکه کودک باشند. حال آنکه در میان چنین تابو و سکوتی، «گام قرمز» که از داخل ایران راهاندازی شده در صدد مقابله با آزار و اذیت جنسی کودکان است. رسانهای که بزرگسالان را نسبت به آنچه کودکان با آن مواجهاند هوشیار میکند.
بسیاری بر این باورند که تعرض جنسی در خصوص کودکان امری نادر است؛ حتی برخی از صاحبنظران حوزه روانکاوی نیز گفتهاند که ممکن است کودک تصور کرده باشد که مورد تعرض قرار گرفته اما واقعیت چیز دیگری باشد. در حالیکه در مقابل این نظر، باور دیگری میان روانشناسان رایج است که معتقدند «واقعیت» همانچیزیست که روی انسانها اتفاق میافتد و باید دید رفتارهای مختلف چه تاثیری روی کودکان میگذارد.
در ایران نیز به مانند همه جای جهان کودکان زیادی مورد سواستفاده جنسی قرار میگیرند اما جامعه ایران نتوانسته سکوت را در این خصوص بشکند و این تابو همچنان قربانی میپذیرد. چه بسا از آنجایی که کودکان در فرهنگ عمومی جامعه موجوداتی تحت حمایت و سرپرستی هستند؛ ادعایشان به رسمیت شناخته نمیشود یا ممکن است «گناه» آنچه پیش آمده را بر گردن خود احساس کنند. در بسیاری از موارد نیز کودک نمیداند چه بر سرش آمده چراکه یا به خاطر ندارد، یا رفتار مورد نظر را «شوخی» و «مهر» میپندارد. در حالیکه کودک حتی ممکن است تصوری از رابطه جنسی نداشته باشد و به ناگهان با آزار و اذیت جنسی دنیایش تغییر کند و همانطور که جامعهشناسان میگویند از کودکی خارج شود و ناگاه بزرگ شوند.
سواستفاده جنسی از کودکان، نوعی کودکآزاری به منظور تحریک جنسی عامل این رفتار است که میتواند شامل درخواست از کودک برای شرکت در رابطه جنسی، نمایش آلت تناسلی برای کودک، برقراری آمیزش جنسی فیزیکی با او، دستمالی کردن بدن کودک و استفاده از کودک برای پورنوگرافی باشد. اما در ایران آماری از وقوع این مساله نیست؛ چراکه جدای از سکوت دایمی بر سر این موضوع، حمایت قانونی نیز وجود ندارد.
«گام قرمز» رسانهایست برای پرداختن به مسایل سکسوالیته و آزار جنسی کودکان که در مباحث آن میتوان درباره ایدز، تجاوز جنسی، نرمافارهای آموزشی در این خصوص و آشنایی بیشتر با عواقب آزار و اذیت جنسی بر کودکان آموخت. این پروژه به شکل داوطلبانه، بدون تامین بودجه از سوی سازمان یا یک نهادی راهاندازی شده. البته کلید آن در سال ۱۳۹۳ زده شد و پس از یکسال سرانجام در مهر ماه ۱۳۹۴ روی اینترنت ظاهر شد.
مجله حقوق ما را در فیسبوک دنبال کنید
راهاندازان این پروژه معتقدند که بر اساس تعریف سکسوالیته در سازمان بهداشت جهانی پیش میروند و هدف آنها ارتقای سطح آگاهی عمومی در ایران در خصوص چنین مسالهای است که البته نه در خانوادهها آموزشی صورت میگیرد و نه نظام آموزشی در جمهوری اسلامی آگاهی به کودکان ارایه میکند. تنها چیزی که خاطرات کودکی ما و کودکان امروز را پر کرده و میکند، تابوی بدن است.
در معرفی این رسانه به پیشنویس تعریف سکسوالیته سازمان بهداشت جهانی اشاره شده: «وجه/جنبه اصلی انسان در طول زندگی است و بهطور جامع شامل جنسیت، هویت و نقشهای جنسیتی، گرایش جنسی، تحریکات و تمایلات جنسی، لذت، روابط جنسی و تولید مثل است. سکسوالیته در افکار، فانتریها، امیال، اعتقادات، نگرشها، ارزشها، رفتارها، اعمال، نقشها و روابط تجربه و ابراز میشود. با اینکه سکسوالیته در برگیرندهی تمام این ابعاد است، اما همه آنها همیشه تجربه و ابراز نمیشوند. سکسوالیته تحت تاثیر تعامل عوامل زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، قانونی، تاریخی، دینی و معنوی است.»
دستاندرکاران این رسانه به دلیل حساسیتبرانگیز بودن این مساله در نظام جمهوری اسلامی ترجیح دادهاند که در سکوت گامهای خود را برای شکسته شدن سکوت عمومی بردارند؛ تناقضی که البته شاید با توجه به نظام امنیتی ایران قابل درک باشد.
به هر روی اما بر اساس تخمین سازمان بهداشت جهانی، حداقل ۱۵۰ میلیون دختر و ۷۳ میلیون پسر در جهان پیش از ۱۸ سالگی شکلی از دخول جنسی اجباری یا سایر اشکال خشونت جنسی را همراه با تماس فیزیکی تجربه میکنند. هرچند که این آمار با واقعیت فاصلهی زیادی دارد و تجربههای ازارجنسی غیرفیزیکی را در نظر نگرفته اما آنچه تغییر ناپذیر است تاثیرات وحشتناک این اتفاق روی کودکان و همچنین بزرگسالان فارغ از جنسیت آنهاست که حتی ممکن است تا اخرین روزهای عمرشان نیز آنها را همراهی کند.
یکی از مددکاران اجتماعی که در داخل ایران فعالیت میکند یکی از بزرگترین خطرات سواستفاده جنسی از کودکان را میان فروشندگان مخدر میداند و با مثال آوردن از آنچه هر روز در خیابانهای ایران رخ میدهد به دختری اشاره میکند که به ازای فروش بیشتر الکل و مواد مخدر توسط فروشنده، به خریداران پیشنهاد میشود. البته این مساله برای کودکان پسر نیز اتفاق افتاده که حتی خانوادهشان به عنوان «اشانتیون» آنها را در مقابل خرید بیشتر خریدار، پیشنهاد میدهند.
«اشانتیون»های جنسی یا همین کودکانی که بدن و روحشان به هیچ انگاشته شده گاه در ازای یک شیشه لاک ناخن یا یک وعده غذا تن به قربانی شدن میدهند؛ چرا که فقر میتواند از بدن ابزاری برای کسب درآمد بسازد و کم نیستند خریدارانی که به انتظار تن و روحی بیمار و خسته به کمین نشستهاند و چه بسا در چنین مواقعی بهتر به ارگاسم جنسی میرسند. بسیاری از مددکاران اجتماعی معتقدند که فقر مالی یکی از اصلیترین عواملی است که باعث تن دادن کودکان به سواستفاده جنسی میشود.
در عینحال تجاوز جنسی میتواند عامل برخی بزهها نیز بشود. مثلا پسر جوانی که در کودکی بارها مورد آزارجنسی و تجاوز قرار گرفته بود وقتی بزرگتر شد فرد خاطی را کشت. به گفته آن پسر که بعدها به جرم قتل به دار آویخته شد، متجاوز او را بارها با موتور دنبال میکرده و در مکانهای خلوت مورد تجاوز قرار میداده. در واقع این یک نمونه است از آنچه ممکن است به جرمخیزی کودکان منتهی شود. لذتی جنسی برای متجاوز که ممکن است از قربانی قاتل نیز بسازد.
اگر نخواهیم تمامی عواقب را چنین خطرناک در نظر بگیریم، از دست دادن اعتماد به نفس، افسردگی، از بین رفتن حس امنیت، افت تحصیلی و انزوا عوارض بارز آزار جنسی کودکان است. یکی از مهمترین نشانههایی که بیشتر کودکان قربانی تجاوز از خود بروز میدهند دوری گزیدن از متجاوز است اما خانوادهها بیتفاوت نسبت به این واکنش از کنار آن رد میشوند.
کانال تلگرام سازمان حقوق بشر ایران را دنبال کنید
خلاف باور بسیاری که تجاوز جنسی به کودکان را حاصل خیابان میدانند، بیشتر این آزار توسط دوستان یا افراد فامیل اتفاق میافتد و به همین خاطر بزرگسالان بایستی از نشانههای رفتاری کودک آگاه شوند. بنا به تحقیقاتی که در «خانه امن» منتشر شده ۷۰ درصد افراد متعرض با کودک رابطه فامیلی مستقیم دارند و ۲۰ درصد نیز چهرههای کاملا آشنا برای خانواده هستند که به راحتی و آزادانه به کودکان دسترسی دارند.
از سوی دیگر به باور روانشناسان تاثیر عمومی آزار و اذیت جنسی کودکان اگرچه میتواند یکسان باشد اما تاثیرات خاص به دلیل تفاوتهای فردی انسانها مختلف است و همانطور که ممکن است زندگی آینده کودکی را تباه سازد، ممکن است در کودک دیگر تاثیرات خفیفتری بگذارد. مهم آن است که کودکان «نه» گفتن را بیاموزند و با خانوادهی خود وارد گفتوگو شوند تا بتوانند بزرگسالان را آگاه کنند اما در مقابل بزرگسالان هستند که بایستی به گفتههای کودک اعتماد کنند و در چنین مواردی سندیت حرف کودک را مقدم بر انکار بزرگسالان بدانند.
در این که به راحتی نمیتوان به سکوتی تاریخی درباره بدن پایان داد شکی نیست. اما میتوان با پروژههایی کوچک در راه آگاهسازی قدم برداشت تا حتی اگر شده یک انسان و از آن مهمتر یک کودک، کمتر از آنچه در روزهای دیگر زندگی رایج است، مورد تعرض قرار گیرد.
«گام قرمز» نخستین گام از داخل ایران است که برای شکستن این سکوت به پا خاسته؛ همراهی با این گام اما میتواند زمینهسازی برای گامهایی دیگر و چه بسا بلندتر در راستای کاستن از آزارجنسی کودکان باشد؛ یا حداقل میتواند برای بزرگسالان منبعی باشد که کودکان خود را زودتر دریابند و زندگیشان را از تباهی نجات بخشند.