/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامی و گسترش روز افزون کارتن خوابی در ایران - گفت‌و‌گو با شیرین عبادی

10 آوریل توسط مجله حقوق ما
ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامی و گسترش روز افزون کارتن خوابی در ایران - گفت‌و‌گو با شیرین عبادی

جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: آمار دقیقی از شمار افراد بی‌خانمان در ایران یا افرادی که در رسانه‌ها به صورت غیر رسمی، تحت عنوان «کارتن‌خواب» معرفی شده‌اند، وجود ندارد. در سال‌های اخیر در ایران، اتخاذ سیاست‌های نادرست دولت‌ و شهرداری برای تامین خانه برای شهروندان از یک‌سو و تشدید بحران اقتصادی، رواج گسترده فساد ساختاری در نهادهای دولتی و افزایش شکاف طبقاتی در کنار اوج‌گیری روند خصوصی‌سازی رانتی از سوی دیگر، منجر به گران‌تر شدنِ قیمت مسکن و فراگیرتر شدنِ بحران بی‌خانمانی در کشور شده است.

 

 

طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، تورم نقطه به نقطه قیمت آپارتمان‌های مسکونی در شهر تهران در دی‌ماه ۱۴۰۲ به عدد ۴۶.۵ درصد رسیده و در حال حاضر میانگین قیمت هر متر آپارتمان در محله‌های مرکز شهر به حدود ۸۱ میلیون تومان می‌رسد.

 

این گفت‌و‌گو  را در شماره ۲۱۳ مجله حقوق ما بخوانید

 

افزایش لجام گسیخته قیمت مسکن در ایران سبب شده است تا بسیاری از شهروندان در سال‌های اخیر به محله‌های حاشیه شهرها نقل مکان کرده یا به‌ ناچار به جمع کثیر افراد بی‌خانمان در ایران ملحق شوند.

در این بین، نهادهای دولتی نه تنها راهکاری برای حل بحران بی‌خانمانی در کشور ارائه نکرده‌اند بلکه به‌طرز غیر انسانی و ظالمانه‌ای، طرح‌هایی نظیر «عقیم سازی زنان خیابان خواب» یا بازداشت خشونت‌آمیز افراد بی خانمان تحت عناوینی نظیر جمع‌آوری معتادان متجاهر یا مقابله با تکدی‌گری را در دستور کار قرار داده‌اند.

 

مجله حقوق ما، برای بررسی بیشتر این مسأله در ایران با شیرین عبادی، حقوق‌دان و برنده جایزه صلح نوبل گفت‌و‌گو کرده است.

 

 

  • به‌نظر شما علل گستردگی روز افزون پدیده بی خانمانی (کارتن خوابی) در شهرهای ایران در سال‌های اخیر چیست؟

 

نخست باید بر این نکته اشاره کرد که پدیده بی‌خانمانی در ایران صرفا منحصر به خیابان خوابی نیست و این پدیده شقوق مختلف دارد. یک وجه از بی‌خانمانی در ایران مربوط به افرادی است که به‌دلیل نداشتن سرپناه، با پرداخت هزینه، شب‌ها در اتوبوس می‌خوابند. همچنین، بخش دیگری از افراد بی خانمان در کشور، افرادی را در برمی‌گیرد که از شهرستان‌های اطراف تهران برای مسافرکشی به تهران آمده‌اند و به علت گرانی مسکن، اجبارا در اتومبیل خود شب را به‌صبح می‌رسانند.

 پشت بام خوابی هم نوع دیگری از بی‌خانمانی است که در سال‌های اخیر در ایران رواج یافته است. هرچند در این شکل از بی‌خانمانی، افراد در خیابان نمی‌خوابند اما به‌دلیل نداشتن مسکن، با پرداخت اجاره، روی پشت بام ساختمان‌ها می‌خوابند.

شکل دیگر بی‌خانمانی در ایران، گور خوابی است. بدین معنی که عده‌ای از شهروندانِ بی‌خانمان به‌ویژه در زمستان، در گورهای خالی و از پیش حفاری شده می‌خوابند. همه موارد یاد شده، شقوق مختلفی است که تحت نام خیابان خوابی و بی‌خانمانی می‌توان آنها را بررسی کرد و تمام این موارد ناشی از عدم استطاعت مالی بخشی از شهروندان برای تأمین مسکن است.

متأسفانه این پدیده در اکثر شهرهای ایران وجود دارد اما در پایتخت، به‌علت گرانی فوق العاده مسکن، بیش از پیش دیده می‌شود.

در سال‌های اخیر حتی افرادی که زمانی قادر به اجاره خانه‌ در محلات مرکزی شهرها بوده‌اند هم به‌دلیل افزایش اجاره بهای خانه، مرحله به مرحله مجبور شده‌اند مسکن خود را به مناطق حاشیه‌ای شهر ببرند چرا که در آن مناطق میزان اجاره خانه‌ها ارزان‌تر است.

یا در حالتی دیگر، بخشی از خانواده‌ها به خاطر افزایش تورم یا از دست دادن شغل، از لحاظ درآمدی ضعیف‌تر شده‌اند و بالاجبار در آپارتمان‌هایی با خانواده‌های دیگر و به‌صورت اجاره نشینیِ اشتراکی زندگی می‌کنند.

همچنین، بخش دیگری از شهروندانی که در سال‌های اخیر فقیرتر شده و توان تأمین مسکن ندارند، مجبور شده‌اند در کانکس‌ها یا در اتوبوس‌ها زندگی کنند. از دیدگاه من، همه این موارد مشمول پدیده خیابان‌خوابی و کارتن خوابی است چرا که نشان از آن دارد که بخش قابل توجهی از مردم به‌دلیل فقر، نتوانسته‌اند مسکن مناسب برای خود فراهم کنند.

در سال‌های اخیر، نهادهای دولتی در ایران، گرم‌خانه‌هایی برای شهروندان بی خانمان ایجاد کرده‌اند اما از آنجائی‌که تعداد این گرم‌خانه‌ها بسیار اندک است، پاسخگوی جمعیت زیاد بی خانمان‌ها نیست. حکومت ایران به‌طور کلی، نتوانسته‌ است مساله بی‌خانمانی در شهرها را حل کند و به‌همین دلیل روز به روز بر ابعاد این پدیده و انواع آن افزوده شده است.

 

  • در ایران، قانون مشخصی برای ساماندهی افراد بی‌خانمان تصویب و اجرا نشده است. قوانین و آئین نامه‌های دیگری هم که در نهادهای دولتی ایران رایج است، به‌طور ضمنی به افراد خیابان‌خواب تحت عناوینی نظیر «معتادان متجاهر» و «افراد متکدی» اشاره کرده و رفتار این افراد یعنی خوابیدن در خیابان را تحت عناوین یاد شده، جرم انگاری کرده است. از دیدگاه شما چرا حکومت ایران از یک‌سو وجود بی‌خانمان‌ها را انکار می‌کند و از سوی دیگر آنها را به‌عنوان مجرم شناسایی کرده است؟

 

حکومت جمهوری اسلامی با انکار افراد بی خانمان (کارتن خواب) قصد دارد صورت مساله را پاک ‌کند و همچنین می‌خواهد به مردم ایران و مردم جهان القاء کند که وضعیت نامناسب زندگی شهروندانی که در خیابان می‌خوابند، ناشی از شرایط بد اقتصادیِ کشور نیست بلکه این شهروندان، عده‌ای مجرم هستند که برای ادامه فعالیت‌های خلاف قانون خود چنین روشی را برای زندگی انتخاب کرده‌اند. حال آنکه مساله اصلی چنین نیست. باید گفت، بسیاری از افرادی که در خیابان می‌خوابند، معتاد نیستند و فقط انسان‌هایی هستند که توان مالی برای تامین مسکن مناسب ندارند. به‌نظر من، تلاش حکومت ایران برای پاک کردن صورت این مساله، باعث گسترش چنین پدیده‌ای شده است.

 

  • در سال‌های اخیر نهادهای دولتی در ایران به‌طور غیر رسمی «طرح عقیم‌سازی زنان کارتن خواب» را آغاز کرده‌اند. به نظر شما اجرای چنین طرح‌هایی درباره زنان کارتن خواب چه پیامدهایی به‌دنبال خواهد داشت؟ ارزیابی شما از اتخاد چنین رویکردهایی از سوی حکومت جمهوری اسلامی چیست؟

 

چنین اقداماتی، یک جنایت آشکار علیه زنانی است که گناهی جز نداشتن تمکن مالی ندارند. چنین رویکردی حتی در مغایرت با اهدافی است که حکومت جمهوری اسلامی آنها را تبلیغ می‌کند. از یک‌سو صدا و سیمای جمهوری اسلامی خانواده‌ها را تشویق به فرزندآوری می‌کند و از سوی دیگر، نهادهای حکومتی با عقیم‌سازی زنان فقیر که به ناچار در خیابان می‌خوابند، آنها را از حق طبیعی مادر شدن محروم می‌کنند.

حکومت جمهوری اسلامی مانند کودکی است که وقتی از پدیده‌ای می‌ترسد، چشم خود را برآن می‌بندد تا آن پدیده را نبیند و سران حکومت فکر می‌کنند، با ندیدن، آن مساله محو می‌شود درحالی که صورت این مسأله پاک شدنی نیست.

در عین حال، مایلم یادآوری کنم که پدیده خیابان خوابی یا کارتن خوابی یا هر نام دیگری که بر این پدیده گذاشته‌اند، پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ هم به‌صورت بسیار نادر در ایران وجود داشته است اما با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و افزایش تورم و ضعیف شدن توان مالی مردم، می‌توان به قاطعیت گفت تعداد این گونه افراد شاید صدها برابر بیشتر شده است. این یکی از نتایج حکومتی است که در طول ۴۵ سال گذشته تاکنون قادر نبوده احتیاجات اولیه مردم نظیر دسترسی به یک سرپناه و مهم‌تر از آن ایجاد مشاغلی که مردم بتوانند نیازهای را تأمین کنند، فراهم کند.