/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

فرزندخواندگی در کنوانسیون‌های بین‌المللی

23 مارس
فرزندخواندگی در کنوانسیون‌های بین‌المللی

علی‌اصغر فریدی؛ مجله حقوق ما: فرزندخواندگی و سرپرستی از موضوعات مهم در حقوق خانواده و حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست هستند که هم در قوانین داخلی و هم در تعهدات بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژه‌ای دارند. در ایران، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست، مصوب ۱۳۹۲، مهم‌ترین قانون مرتبط با این موضوع است. این قانون به تنظیم رابطه سرپرستان و کودکان پرداخته است.

مجله حقوق ما در رابطه با موضوع انفاق در فرزندخواندگی، شاخص‌های بهداشت و روان، شیوه‌های فرزندپروری و تاکید بر موضوع فرزندخواندگی در کنوانسیون‌های بین‌المللی با مسعود کلامی‌مقدم، وکیل پایه یک دادگستری و عضو کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری خراسان، گفتگو کرده است.

این مصاحبه در شماره ۲۳۴ مجله حقوق ما منتشر شده است

فرق بین واژه‌های فرزندخواندگی و سرپرستی به لحاظ لغوی چیست؟ آیا به لحاظ قانونی تفاوتی بین این دو وجود دارد؟
از لحاظ لغوی، فرزندخواندگی به معنای پذیرش کودک به‌ عنوان فرزند واقعی در خانواده است و بار عاطفی و حقوقی بیشتری دارد. سرپرستی به معنای قبول مسئولیت نگهداری و حمایت از کودک است و بیش از آنکه جنبه عاطفی داشته باشد، جنبه حقوقی و حمایتی دارد.
از لحاظ قانونی، در نظام حقوقی ایران، اصطلاح «فرزندخواندگی» به‌ طور رسمی کاربرد ندارد و قانون‌گذار از واژه «سرپرستی» استفاده کرده است. دلیل این موضوع، محدودیت‌های شرعی در برقراری برخی از روابط قانونی بین کودک و سرپرستان، از جمله عدم تحقق خودکار ارث، است.
مستند قانونی: قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست مصوب ۱۳۹۲، به‌ویژه مواد ۱ و ۵ این قانون، بر واژه «سرپرستی» تاکید دارد. به موجب ماده یک، سرپرستی اطفال و نوجوانان موضوع این قانون به منزله فرزندخواندگی نیست، ولی حقوق و تکالیف قانونی طرفین در قبال یکدیگر برقرار می‌شود. بنابراین، از آن‌جا که از نظر آثار اجتماعی، محدود کردن رابطه کودک و سرپرست به «سرپرستی» ممکن است بر پذیرش اجتماعی این رابطه تاثیر منفی بگذارد و حس امنیت عاطفی کامل را در کودک کاهش دهد، و از نظر روانشناختی، می‌دانيم که کودکان نیاز به حس تعلق و امنیت دارند، تاکید صرف بر جنبه حقوقی سرپرستی، ممکن است حس ناامنی روانی را در آن‌ها تقویت کند و مانع از ایجاد هویت عمیق خانوادگی شود. در همین راستا، از منظر جامعه‌شناختی و روانشناختی ضروری است قانون‌گذار تدابیری برای تقویت پیوند عاطفی میان کودک و سرپرست در نظر بگیرد، حتی اگر ملاحظات شرعی بر برخی روابط حقوقی حاکم باشد. این امر می‌تواند از طریق فرهنگ‌سازی و بازتعریف نقش «سرپرست» به عنوان مفهومی عاطفی و حمایتی تحقق یابد. در نهایت، این تفاوت‌های ظاهری باید در خدمت هدف اصلی، یعنی تامین منافع عالیه کودکان، قرار گیرد.

در کدام کنوانسیون‌های بین‌المللی، بحث‌های مرتبط با بحث فرزند‌خواندگی مطرح شده‌اند؟ قوانین داخلی ایران چگونه مفاد این کنوانسیون‌ها را در رابطه با بحث فرزندخواندگی تضمین می‌کنند؟
کنوانسیون‌های بین‌المللی مرتبط عبارتند از:
١- کنوانسیون حقوق کودک،‌ سی.آر.سی، مصوب ١٩٨٩: ماده ٢١ این کنوانسیون فرزندخواندگی را در چارچوب منافع عالیه کودک مطرح کرده است و تاکید دارد که هرگونه سرپرستی باید با نظارت دقیق صورت گیرد.
٢- کنوانسیون لاهه (١٩٩٣) درباره فرزندخواندگی بین‌المللی: این کنوانسیون ناظر بر فرآیندهای فرزندخواندگی در سطح بین‌المللی است و تضمین می‌کند که منافع کودک در اولویت قرار گیرد.
تطبیق با قوانین داخلی ایران: ایران کنوانسیون حقوق کودک را با حق تحفظ پذیرفته است، به این معنا که مفاد این کنوانسیون باید با قوانین شرعی و داخلی سازگار باشد. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست، با رعایت اصول اسلامی، حقوق کودکان را در زمینه سرپرستی تامین می‌کند. به عنوان مثال، ماده ۳ این قانون بر نظارت دقیق نهادهای قضایی و سازمان بهزیستی بر فرآیند سرپرستی تاکید دارد. ماده ۱۴ به تعهد سرپرستان در تامین نیازهای مالی، آموزشی و بهداشتی کودک اشاره می‌کند.
وانگهی، از منظر جامعه‌شناسانه نیز قانون‌گذاران باید توجه بیشتری به ابعاد روانی و اجتماعی فرزندخواندگی و سرپرستی داشته باشند. نظارت دقیق، علاوه بر جنبه‌های حقوقی، باید شامل ارزیابی روان‌شناختی و اجتماعی باشد تا از ادغام موفق کودک در خانواده اطمینان حاصل شود. در نهایت، پیروی از مفاد کنوانسیون‌های بین‌المللی برای حمایت از حقوق کودکان در چارچوب قوانین داخلی ایران، در حالی که به اصول اسلامی احترام می‌گذارد، نیازمند به‌روزرسانی و انعطاف‌پذیری در قوانین برای تامین رفاه کامل کودک است.

شاخص‌های بهداشت روان و شیوه‌های فرزندپروری در زنان نابارور متقاضی فرزندخواندگی به چه شکل است؟
ماده ۶ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست، سرپرستان را ملزم به رعایت ضوابط بهداشتی و روانی کودک کرده و سازمان بهزیستی مسئول نظارت بر این امر است.
در این راستا بطور خلاصه و تیتروار از منظر‌های مختلف به ترتیب زیر می‌توان به موضوع ناباروری پرداخت:
١- ابعاد روانشناختی: ناباروری می‌تواند منجر به احساس ناکامی، افسردگی، و اضطراب در زنان شود. پذیرش فرزندخواندگی اگرچه می‌تواند راهکاری برای بازسازی هویت مادری باشد، اما بدون آماده‌سازی روانی ممکن است چالش‌های جدیدی به همراه داشته باشد.
٢- شاخص‌های سلامت روان: زنان متقاضی فرزندخواندگی، باید از سلامت روانی کافی برخوردار باشند تا بتوانند نقش مادری را به‌طور موثر ایفا کنند. این امر نیازمند مداخلات روان‌شناختی مانند مشاوره، گروه‌درمانی، یا حمایت‌های اجتماعی است.
٣- شیوه‌های فرزندپروری: آموزش شیوه‌های علمی فرزندپروری، مانند مدیریت هیجانات، احترام به هویت کودک، و ایجاد رابطه امن، ضروری است. این آموزش‌ها تضمین می‌کنند که کودک در محیطی پر از امنیت و محبت رشد کند.
٤- نقش قانون و نظارت: ماده ۶ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، بر رعایت استانداردهای روانی و بهداشتی تاکید دارد. سازمان بهزیستی باید از طریق ارزیابی مستمر و برنامه‌های آموزشی هم سلامت روانی والدین و هم نیازهای کودک را پایش کند.
٥- نگاه جامعه‌شناسانه: پذیرش فرزندخواندگی در جامعه‌ای که هنجارهای سنتی بر اهمیت فرزند بیولوژیک تاکید دارد، ممکن است فشارهای اجتماعی بر زنان نابارور را افزایش دهد. سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و حقوقی باید در راستای تغییر این نگرش‌ها باشد.
و نتیجه‌ اینکه، قانون‌گذار و جامعه باید با تاکید بر آموزش و حمایت روانی از زنان متقاضی، فرآیند فرزندخواندگی را به مسیری برای بهبود بهداشت روان و رشد سالم کودک تبدیل کنند. همکاری روانشناسان، مددکاران، و نهادهای قانونی برای موفقیت این امر حیاتی است.

بحث انفاق در مسئله فرزندخواندگی به چه شکل است؟ تعهدات سرپرستان در این زمینه چگونه است؟ 

مفهوم انفاق در فرزندخواندگی: سرپرستان موظف به تامین کلیه نیازهای کودک، شامل خوراک، پوشاک، تحصیل، مسکن و بهداشتند. این تعهدات به منزله انفاق به کودک بوده و به‌ طور مستقیم در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست آمده است.
تعهدات قانونی سرپرستان: طبق ماده ۱۴ این قانون، سرپرستان مکلف به تامین هزینه‌های زندگی و تحصیل کودک یا نوجوان تحت سرپرستی‌اند و نمی‌توانند کودک را بدون رضایت بهزیستی به فرد دیگری واگذار کنند. همچنین، ماده ۱۰ قانون مذکور بیان می‌کند که سرپرستان باید از لحاظ مالی، اخلاقی و اجتماعی صلاحیت کافی داشته باشند.
ضمانت اجرا: در صورت عدم رعایت تعهدات، نهادهای قانونی، از جمله سازمان بهزیستی و محاکم قضایی، می‌توانند سرپرستی را لغو و کودک را تحت حمایت خود قرار دهند.
به بحث انفاق نیز می‌توان از جنبه‌های مختلف به موضوع پرداخت:
١- نظارت بر تعهدات: ضمانت اجرای قانونی برای سرپرستانی که از تعهدات خود سرباز می‌زنند اهمیت زیادی دارد. لغو سرپرستی در صورت فقدان صلاحیت یا کوتاهی بیانگر رویکرد حمایتی قانون‌گذار است که کودک را در اولویت قرار می‌دهد.
٢- ابعاد اخلاقی و روانشناختی: تعهد انفاق صرفا مالی نیست و شامل حمایت عاطفی و اخلاقی نیز می‌شود. غفلت از این جنبه‌ها ممکن است موجب آسیب‌های روانی جدی به کودک شود که در برخی موارد نهادهای حمایتی باید برای مداخله آماده باشند.
٣- استناد فقهی: قواعد فقهی انفاق زمینه‌ای برای پذیرش تعهدات قانونی است. با وجود نبود رابطه نسبی، قانون‌گذار تعهدات شرعی را در قالب مقررات قانونی برای سرپرستان به‌طور کامل تصریح کرده است.
٤- نگاه جامعه‌شناسانه: با توجه به فرهنگ غالب، جامعه باید اهمیت انفاق در فرزندخواندگی را درک کند. این امر نیازمند آموزش عمومی است تا سرپرستی به‌عنوان یک مسئولیت اخلاقی و اجتماعی پذیرفته شود.
و نتیجه‌ اینکه، قانون انفاق در فرزندخواندگی، با تاکید بر تعهدات مالی و اخلاقی، تلاش می‌کند حقوق کودکان بی‌سرپرست را تضمین کند. نظارت نهادهای قانونی و حمایت روانی از خانواده‌ها در این راستا نقشی کلیدی دارد.