بارداری پدیدهی طبیعیِ محصول ازدواج است. بارداری و زایمان وقایع ویژهی زندگی زنان است که میتواند با آرزوهای بزرگ و امیدهای لذّت بخش همراه باشد و البته گاهی ترس، رنج و مرگ را نیز به دنبال دارد. یکی از شاخصهای بسیار مهم بر سر راه توسعه یافتگی هر کشور کاهش میزان مرگ و میر مادران است. این شاخص، سنجش خوبی است برای این که نشان دهد که تا چه حد امکانات قابل دسترس برای بیماران به ویژه زنان باردار از جمله دسترسی به مراکز درمانی، تسهیل مسیر و راههای گذر به ویژه در روستاها (شبکه راههای روستایی)، ارایه خدمات درمانی اضطراری، هزینه خدمات درمانی، وضعیت سواد زنان و غیره فراهم است.
بارداری پدیدهی طبیعیِ محصول ازدواج است. بارداری و زایمان وقایع ویژهی زندگی زنان است که میتواند با آرزوهای بزرگ و امیدهای لذّت بخش همراه باشد و البته گاهی ترس، رنج و مرگ را نیز به دنبال دارد. یکی از شاخصهای بسیار مهم بر سر راه توسعه یافتگی هر کشور کاهش میزان مرگ و میر مادران است. این شاخص، سنجش خوبی است برای این که نشان دهد که تا چه حد امکانات قابل دسترس برای بیماران به ویژه زنان باردار از جمله دسترسی به مراکز درمانی، تسهیل مسیر و راههای گذر به ویژه در روستاها (شبکه راههای روستایی)، ارایه خدمات درمانی اضطراری، هزینه خدمات درمانی، وضعیت سواد زنان و غیره فراهم است.
«مرگ مادر در طول دورهی بارداری یا در حین زایمان و تا 42 روز بعد از خاتمه بارداری به هر علتی به جز حوادث، مرگ مادر (Maternal Mortality) ناشی از عوارض بارداری و زایمان محسوب میگردد» (غلامی طارمسری، 1387: 34). «برآورد میشود که 40 درصد زنان (50 میلیون زن در سال) در حین بارداری، زایمان یا پس از آن دچار عارضه میشوند و 15 درصد آنان با عوارض و ناتوانیهای مزمن زندگی میکنند؛ به ازاي هر زنی که میمیرد تقریبا 100 زن دیگر دچار عارضه میشوند» (عازمیخواه و همکاران، 1381: 3). مرگ مادران بر اثر عوارض بارداری و زایمان را در صد هزار موالید زنده محاسبه میکنند. «بنا به تخمینهای سازمان ملل متحد در سال 1990، 546 هزار زن در سراسر جهان هنگام زایمان جان خود را از دست دادند. این آمار در سال 2008 به 358 هزار مورد کاهش یافت» (دفتر سلامت جمعیت، 1389).
سازمان حقوق بشر ایران در تلگرام دنبال کنید
«میزان مرگ و میر زنان باردار همواره به عنوان یكی از شاخصهای اصلی توسعه كشورها در نظر گرفته میشود و اهمیت این شاخص به حدی است كه به عنوان یكی از هفت هدف اصلی سند توسعه هزاره سازمان ملل تا سال 2015 اعلام شده است. بر اساس این سند، میزان مرگ و میر زنان باردار باید تا سال 2015 به سه چهارم میزان مرگ و میر در سال 1990 كه برابر بود با 900 مرگ از بین هر 100 هزار نفر كاهش یابد. این در حالی است كه هم اكنون سالانه نزدیك به 500 هزار زن جان خود را به دلیل عوارض بارداری و زایمان در جهان از دست میدهند. بر اساس آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد، ایران در میان 128 كشور جهان در مكان 76 در زمینه میزان مرگ و میر زنان قرار دارد. گزارشهای سازمان ملل نیز در خصوص میزان دستیابی كشورها به اهداف سند توسعه هزاره، میزان مرگ و میر زنان باردار در ایران را حدود 76 نفر در میان هر 100 هزار نفر اعلام كرده است. این سازمان گزارش میدهد كه میزان مرگ و میر زنان باردار در ایران به دلیل وجود برنامهی بهداشتی گسترده، طی دو دهه گذشته، كاهش قابل توجهی داشته است» (رسالت، 1387). این در حالی است که دکتر فاطمه رخشانی معاون بهداشتی وزیر بهداشت اعلام کرد که: «در سال 1391، 294 مرگ مادر در ایران به ثبت رسیده است. در فروردین ماه 1392 نیز 20 مورد مرگ مادر گزارش شده بود که در این میان 6 مورد بر اثر حادثه و بقیه به علت بارداری فوت کردهاند. تنها در میان این زنان یک مورد 41 سال داشته است و سایرین کمتر از سی سال داشتهاند» (امتیاز، 1392). خبرگزاری مهر در مرداد 1392 گزارش داد که: «میزان مرگ و میر مادران به علت عوارض بارداری و زایمان در هر 100 هزار تولد زنده 27 مرگ و میر بوده که این رقم در حال حاضر به 20.3 نفر رسیده است. میزان مرگ مادران باردار به علل عوارض بارداری و زایمان روستایی در سال 91 از تعداد 100هزار تولد زنده، 57،33 در صد بوده است» (گرگان آنلاین، 1392).
ایران در این سالها تلاش بسیاری کرده است تا مرگ و میر مادران را به حداقل ممکن برساند. طبق آمار ارایه شده در گزارش اعتلای کشوری سلامت مادران چهار عامل اساسی فیزیکی، به جز مشکلات اقتصادی و اجتماعی، مانند خونریزی شدید (29،3%)، فشار خون بالا، بیماری قلبی (13%)، عفونت پس از زایمان (8،9%) منجر به ظهور این پدیده میشوند.
در حال حاضر روزانه 20 هزار دختر زیر هیجده سال در کشورهای در حال توسعه مادر میشوند. این روند اگر به این شکل ادامه یابد، در سال 2030 حدود 15 میلیون دختر کمتر از پانزده سال مادر[1] خواهند شد. هر سال 7.3 میلیون دختر کمتر از هجده سال در جهان صاحب فرزند میشوند. 2 میلیون نفر از آنان کمتر از چهارده سال سن دارند. دفتر سازمان ملل متحد در نیویورک، در گزارش سالانه خویش اعلام داشت و تأکید کرد که در خطر بیماری و حتا مرگ، جان بسیاری از این افراد را تهدید میکند. تمامی این دختران در شرایطی نامساعد زندگی میکنند و در خطر سلامت جسمی قرار دارند که این البته نتیجهی بارداری در سنین پایین است. هر سال 70 هزار نفر از این کودکان مدتی پس از وضع حمل به همین علت میمیرند. علت حامله شدن این دختران متفاوت است؛ عدهی بسیاری از آنها راههای پیشگیری از حامله شدن را نمیدانند و عدهای دیگر بسیار زود، به اجبار، به شوهر داده میشوند و ... در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه از هر پنج دختر یک نفر (19 درصد) پیش از آن که به سن هیجده سالگی برسد، حامله میشود. این عمل عواقب منفی بسیاری با خود به همراه دارد. هر اندازه که میزان تحصیل دختران بالاتر رود، به همان نسبت از میزان بارداری زودرس و نابههنگام آنان کاسته میشود. مشکل میتوان پذیرفت که دختران بین 14 تا 18 سال آگاهانه تصمیم بگیرند مادر شوند. هر سال 3.2 میلیون کودک مجبور به سقط جنین میشوند. بخش وسیعی از این کودکان از هر گونه آموزش جنسی محروم بودهاند. عدهی زیادی از این دختران نیز مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. سازمان ملل توجه جهان را به مورد دیگری نیز در این عرصه جلب کرده است. بر اساس آمار موجود، جمعیت جهان در حال حاضر 7.18 میلیارد نفر است. هر سال 80 میلیون نفر به این عده افزوده میشود؛ یعنی هر ثانیه سه کودک در جهان زاده میشود. به طور کلی اکثریت متولدین به کشورهای در حال توسعه تعلق دارند. اگر این روند به همین شکل ادامه یابد، در سال 2050 جمعیت جهان به 9.6 میلیارد نفر خواهد رسید. با توجه به آمار ارایه شده، در حالی که میزان زایمان نوجوانان به ازای هر هزار نفر در سنین بین 15 تا 19 سال در کره شمالی 2 نفر و در نیجر 233 نفر و در کشورهای اروپایی میانگین حدود 4 تا 20 نفر است. این آمار در رابطه با ایران 33 نفر گزارش شده است. آمار سازمان ملل متحد در شرایطی منتشر میشود که از واقعیتهای آماری در این عرصه از ایران اخبار درستی موجود نیست. (انجمن حق زنان، 1392).
مجله حقوق ما را در فیسبوک دنبال کنید
دکتر فرحناز ترکستانی مسوول اداره سلامت مادران وزارت بهداشت اعلام کرد که: «آمار مرگ و میر مادران در ده سال اخیر از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ از 28،3 به 19،5 در ۱۰۰ هزار رسیده است. تعداد مرگ و میر کل مادران در سال ۲۰۰۳، ۳۳۲ نفر بوده است که از این تعداد ۹ نفر زیر ۱۸ سال بودند و در سال ۲۰۱۲ از ۲۷۸ مادر 3 مورد مرگ مادر زیر ۱۸ سال داشتهایم». (ممتازنیوز، 1392).
یکی از مهمترین عواملی که در مرگ مادران بدان توجه میشود، سن مادر است. در بیشتر خبرها مدام به زنان تذکر داده میشود که بارداریهای بالای 35 سال خطرناک است و بهتر است زنان از آن اجتناب کنند. در حالی که باید توجه داشت که به همان اندازه که قدرت جسمی زن بعد از 35 سالگی رو به تحلیل میرود در سنین کمتر از 18 سال نیز بدن هنوز قدرت لازم و کافی برای نگهداری از جنین را کسب نکرده است.
در دو آمار اخیری که از طرف سازمان ثبت احوال ارایه شده است، در شش ماه اول سال 1394 نشان میدهد که 747 دختر کمتر از 15 سال مادر شدهاند که از این تعداد 405 نفر در مناطق شهری و 342 نفر در مناطق روستایی زندگی میکنند. همچنین این آمار در سال 1393، 1713 دختر کمتر از 15 سالی ثبت شده است که مادر شدهاند و از این تعداد 966 نفر در مناطق شهری و 747 نفر در مناطق روستایی زندگی میکنند.
باید این نکته را نیز در نظر داشت که در استانهایی که بیشترین آمار ازدواج کودکان زیر سن قانونی در آنها صورت میگیرد احتمال بارداری زودهنگام نیز بالاتر میرود. بنابراین استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، فارس، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، هرمزگان، لرستان، آذربایجان غربی، لرستان و کهکیلویه و بویر احمد مناطقی هستند که بیشتر باید در آنها فعالیتهای پیشگیرانه اتخاذ گردد.
آن چه باید در لابهلای چرخهی سه مرحلهای ازدواج، بارداری و پرورش کودکان مورد توجه و اصلاح قرار گیرد موارد زیر است:
اطلاعات بیشتر آماری برای سنجش میزان در خطر بودن دختران کمتر از 18 سال در دسترس قرار گیرد. سازمان آمار به همراه سایر ارگانها باید جداول آماری بیشتری با جزییات دقیقتر در اختیار پژوهشگران قرار دهد به عنوان مثال دادهای علنی از سن مادران و تعداد بارداری، اختلاف سنی مادران با شوهرانشان، سن و میزان تحصیلات مادران، تعداد مرگ مادران به تفکیک سنی و غیره وجود ندارد. اگر این اطلاعات در اختیار بود راحتتر میشد در مورد وضعیت گروههای سنی مختلف قضاوت کرد. هدف اصلی باید ارایه واقعیتهای موجود باشد.
با توجه به این که بارداری محصول ازدواج است باید در قوانین مرتبط با ازدواج کودکان تجدید نظر صورت گیرد. ایران کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده است و مفاد آن را پذیرفته است. با این شرایط اگر سن بلوغ دختر را 9 سال میداند هر گونه عواقب ناشی از آن را هم باید بپذیرد و مسوولیت آن را به گردن بگیرد.
نظام آموزش و پروش در سالهای اخیر دو مرحلهای شده است. در حالی که در نظام گذشته دختران فرصت داشتند که دورهی راهنمایی را تا پایان 14 سالگی خود به اتمام برسانند در نظام جدید 2 سال از فرصتهای آموزشی آنها کم شده است. این بدان معناست که دختران تا پایان دوره دبستان و تا 12 سالگی فرصت تحصیل دارند و این موضوع طبیعی است که خانوادههای فقیر ترجیح میدهند به جای این که آنها را وارد مقاطع بعدی آموزش کنند در همین مرحله دختران را متوقف کنند. اگر ادعای نگارنده در این زمینه اشتباه و فرضیهای هنوز به اثبات نرسیده است، پیشنهاد میگردد جدول آمارهای بارداری مادران و تحصیلات به تفکیک سن ارایه گردد. مطالعه در ایلام نشان داد که «رابطه معنی داری بین مرگ و میر مادران و سطح سواد وجود دارد. به این معنی که میزان سواد در بین مادران زنده مانده بالاتر از مادران فوت شده بود». (عبدالهیپور، 1390: 4).
عدم دانش کافی کودکان در شرف ازدواج از روشهای جلوگیری. به جز عدم دانش کودکان و عدم وجود مراکزی جهت آموزش به این کودکان دو عامل دیگر فشار خانوادهها برای فرزندآوری و ایجاد استحکام و بیمه کردن چارچوب خانواده نوظهور و همچنین ازدواجهای ثبت نشده به فعالیتهای پیشگیرانه صدمه وارد میکند. در مناطق مختلفی از ایران به دو دلیل عمده ازدواجها ثبت نمیشود اول این که برای ازدواج دختران زیر 13 سال و پسران کمتر از 15 سال علاوه بر رضایت ولی، حکم دادگاه لازم است که مراحل قانونی را طولانی میکند بنابراین خانوادهها صبر میکنند و ازدواج را پس از این سنین به ثبت میرسانند. دوم این که افراد احساس نیاز برای ثبت کردن ازدواجها نمیکنند پس اگر بارداری صورت بگیرد این احساس نیاز به وجود میآید و هنگام ثبت مشخصات فرزند در شناسنامه گاهی ازدواج والدین نیز ثبت میشود.
توجه ویژه به استانهایی که در جداول به عنوان استانهایی با بیشترین فراوانی ازدواج و بارداری کودکان نام برده شدهاند.
[1]. آمارها نشان نمیدهند که چند درصد و یا چه تعداد از پسران کمتر از 15 سال پدر میشوند.
مجله حقوق ماه شماره 26 را از اینجا دانلود کنید