سیروان منصوری؛ مجله حقوق ما: مفهوم کودک در قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای سازمانملل با قوانین داخلی کشورها تفاوتهای اساسی دارد، هرچند کشورهایی که کنوانسیون حقوق کودک را امضا کردەاند، به مثابه قوانین داخلی آنها میباشد، اما در همین حال کشورها در اجرای کنوانسیونها مطابق قواین کشور خود حمل میکنند. در حالی که مطابق قوانین بینالمللی افراد زیر ١٨ سال رسما کودک محسوب میشوند، اما در قوانین کشور ایران، این سن برای دختران ٩ و برای پسران ١٥ سال تعیین شده است.
از آنجا که مطابق قوانین بینالممل و قوانین بینالملل بشردوستانه هم استفاده از کودکان در مناضعات داخلی و بین المللی ممنوع است، اما بسیاری کشورها این قوانین را زیر پا میگذارند. جمهوری اسلامی از آغاز سر کار آمدن، نه تنها از کودکان در سازمانهای نظامی و انتظامی مثل کمیتەهای اول انقلاب استفاده کرد، بلکه در جنگ هشت ساله ایران و عراق به طور وسیعی از کودکان استفاده کرد، به نحوی که تعداد زیادی از کشتەشدگان جنگ و اسرا کودک بودند.
این گفتوگو در شماره ۱۸۱ مجله حقوق ما منتشر شده بود
اکنون و در میانه قیام مردم ایران علیه حکومت جمهوی اسلامی، رژیم حاکم بر ایران در اقدامی دیگر که مخالف قوانین بین المللی و کنوانسیون حقوق کودک است که خود آن را امضا کرده است، برای سرکوب معترضان از کودکان استفاده میکند که از آن به کودک-سرباز اطلاق میشود.
برای بررسی این مساله از منظر حقوقی، قوانین ایران و قوانین بین المللی، مجله حقوق ما با قاسم شعلەسعدی، حقوقدان و وکیل دادگستری گفتوگو کرده است.
در کنوانسیونهای مربوط به حقوق کودک، میتوان به کنوانسیون مصوب نوامبر ١٩٨٩ اشاره کرد، قبل از آن هم در ١٩٢٤ دوباره راجع به حقوق کودکان کنوانسیون دیگری تصویب شده در مجمع عمومی «جامعه ملل» و موارد مختلف دیگر که فلسفه آنها اصولا حمایت از کودک هست، به خاطر اینکه کودک به لحاظ ذهنی و جسمی، در مقایسه با افراد بزرگسال آسیبپذیرتر هست، لذا باید این کودکان مورد مراقبتها و مساعدتهای مخصوص قرار بگیرند، تا برای زندگی در دنیای آیندەای که بزرگ میشوند و افرادی باشند اجتماحی، صلح دوست،با مسئولیتپذیری و به اصطلاح آراسته به ارزشهای انسانی و اجتماعی.
لذا از خیلی وقت پیش، این موارد مورد توجه بوده، اما مشخصا راجع به سوال شما در مورد کودک-سربازی، در همین کنوانسیونها هم تصریح شده که میشود طی یک شرایطی کودکان بین ١٥ تا ١٨ سال را به کار سربازی یا به اصطلاح کارهای نظامی به کار گرفت، البته با حفظ حقوق آنها، به این معنی که اگر قرار است عملیاتی انجام بگیرد و گروهی بین ١٥ تا ١٨، هرچی سن آنها بالاتر باشد، باید مسئولیتهای بیشتر را نسبت به افراد کم سن و سالتر به عهده بگیرند. بدین معنی که سپردن مسئولیت به فرد ١٨ ساله اولویت دارد به فردی که کم سنتر هست.
در جمهوری اسلامی قانون خاصی در این رابطه نداریم، اما راجع به سن کبر یعنی اهلیت قانونی بعد از روی کار اومدن جمهوری اسلامی، تبعیت کردەاند از موازین اسلامی قدیم، یعنی مال ١٤٠٠ سال پیش است، سن دختر را ٩ سال و سن پسر را ١٥ سال تعیین کردند، اینها در ١٥ سال و ٩ سال به اصطلاح بالغ میشوند و مسئول هستند، یعنی مسئولیت کیفری دارند یعنی اگر یک پسر ١٥ ساله مرتکب قتل بشود، اون رو قصاص میکنند، یا یک دختر مثلا ٩ ساله،
در قوانین ایران یک ابهامات و سردرگمیهایی داریم، مثلا تا چند وقت پیش، بچەای که ١٥ سال سن داشت، میتوانست در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس رای بدهد، اما نمیتوانست مثلا گواهینامه رانندگی بگیرد. ،میگفتند صغیر است. به هرحال در ایران یک حالت بلبشویی وجود داره، اما خارج از این با توجه به سابقەای که هست، اول انقلاب بسیاری از جوانها را وارد کارهای نظامی کردند، مثلا کمیتەهایی که اوایل انقلاب تشکیل شد، این جوانها میرفتند عضو میشدند و کار نیروی انتظامی را انجام میدادند، یا در جنگ هشت سالەای که از سوی عراق تحمیل شد به ایران، نوجوانانی بودند که بچه محصل بودند، مثل برادر خود من که محصل دبیرستان بود اما رفت جنگ و همانجا هم شهید شد، یا مثلا اگر خاطره شهید فهمیده رو شما یادتان باشد، یه جوان سیزده ساله دوازده سالەای که با نارنجک رفت زیر تانک عراقی و به شهادت رسید و خمینی هم میگفت: رهبر ما مثلا اینه، اون البته در راستای اون اهداف پلید خودش اینجور میگفت.
به هرحال در ایران تکلیف روشن است، اولا سن قانون اهلیت در ایران، با دنیا متفاوت است، ثانیا در خصوص فعالیتهای نظامی هم متفاوت هست و در حال حاضر نیز همینجور هست.
هم اکنون هم حکومت مجبور شده که برای مقابله با قیام مردم ایران که الان در جریان هست و وارد ٤٢مین روزش شده، از یک سری بچههای کم سن و سال استفاده میکند و تفنگ داده دست آنها، و آنها هم لابد مثلا یک احساساتی خواهند داشت و احساس قدرت کنند و به هرحال هم اکنون هم از این بچەهای کم سن و سال حکومت داره سواستفاده میکند.
عرض کردم، تعریف ویژەای ندارد و در عمل یه قاعده فقهی دارن اینا که میگه "الضرورات تبیح المعظورات" یعنی هرجایی ضرورت پیدا شد، همه کاری میشود کرد، و حتی دست به دامن خارجیها مثل حشدالشعبی و فاطمیون و زینبیون و اینها هم میشوند و لذا اگر قرار باشد ما بر اساس مقررات ایران عمل بکنیم، ایران خودش این کنوانسیون رو تصویب کرده، کنوانسیون حمایت از حقوق کودکان مصوب ١٩٨٩، و طبق قوانین ایران موقعی که یک معاهده، یک کنوانسیون به تصویب میرسد، و از تصویب مجلس میگذرد، در حکم قانون داخلی هست، بنابراین ایران باید مقرراتش رو منطبق کند با همین کنوانسیون، ولی خود این کنوانسیون هم خیلی روشن و دقیق صحبت نکرده، همان طور که در قانون اساسی ما هم موارد زیادی داریم که میگوید فلان کار خوب هست، عیبی نداره مگر اینکه مخل به اسلام باشد، خوب همه چی رو هم میتوانن مخل به اسلام تفسیر کنند، لذا من مطالعەای که دارم راجع به این کنوانسیون حقوق کودکان، همونجا هم علیرغم اینکه روح اون کنوانسیون روح حمایتگری از این کودکان هست، و موارد مختلفی رو مورد توجه قرار داده، اما در بسیاری از موارد جای تعبیر و تفسیر موصع گذاشته که حکومتها میتوانند با مذاق خودشان آنها رو تفسیر کنند.
ببینید در کنوانسیون حقوق کودکان هم همین پیشبینی شده است، در این کنوانسیون راجع به سن کودک آمده است که سن کودک زیر هجده سال هست به طور عمومی، اما همونجا گفته کشورها میتوانند طبق مقررات داخلی خودشان آن را تغییر بدهند، اما در مجموع زیر ١٥ سال را کاملا کودک تلقی میکند، بنابراین این پیماننامه تلاش میکند که از حقوق آنها به نوعی حمایت به عمل بیاد، ولی ایران متاسفانه همانطور که عرض کردم با اینکه این کنوانسیون رو تصویب کرده و در حکم قوانین داخلی ایران هست، اما در بسیاری از موارد آن را رعایت نمیکنند، همین الان شما بینید که تا الان فقط ٣٠ تا کودک به شهادت رسیده در همین قیامی که الان در جریان است. زنان و دختران زیادی رو به شهادت رساندند و کودکان بسیاری را، لذا این حکومتی هست که متاسفانه به هیچ اصولی و به هیچ ارزشی پایبند نیست .
ببینید مشکلی که ما داریم، مردم ما فکر میکنند این مجامع بین المللی، یا مراکز مدافع حقوق بشر، سازمان ملل، دولتها، خیلی موثر هستند برای اینکه حقوق بشر و حقوق کودک در ایران رعایت بشود، در حالی که اولویتهای آنها اصلا چیزی دیگری است، اولویت اولشان این روزها، الان حداقل از ٢٠ سال پیش به اینور اول بحث اتمی ایران هست که آن رو کنترل کنند، بعد از آن بحث این موشکهای ایران هست و سیاست بیثبات کننده ایران در منطقه و در جاهای دیگر، اینها اولویتهای اصلیآنها است چون مستقیما با امنیتشان ارتباط دارد و بعد از این تازه میرسند به منافع تجاری و اقتصادیشان، بنابراین اگر بخواهیم واقعیت رو بگویم این هست که بحث حقوق بشر و حقوق کودک برای كشورهای خارجی و مراکزی که عرض کردم به اولویت پنجم ششم و به آخر خط میرسد.
یک نمونه آن را همین چند روز پیش آقای "اوباما" اعلام کرد ما در در سال ٨٨ یعنی ١٣ سال پیش که یک کودتای انتخاباتی در ایران انجام شد و مردم قیام کردند و مردم به روشنی فریاد زدند و سوال کردند: "اوباما، یا با اونا یا با ما" یعنی یا با حکومتی یا با ملت، خوب ایشون طرف حکومت رو گرفت و برای اینکه "برجام"را به نتیجەای برساند، حتی تعهداتی کرده از جمله طبق اسنادی که رفع طبقەبندی شده اخیرا، معلوم شده آقای اوباما اصلا تعهد کرده به خامنەای که از اپوزسیون واقعی ایران در برخورداری از مثلا مسایلی مثل رسانه، مدیا و غیره، جلوگیری بکند و من تعجب میکنم چطور به همچین کسی که عملا علیه حقوق بشر و علیه حقوق کودکان اقدام کرده ، جایزه صلح نوبل هم دادەاند، لذا به نظرم بهترین راه این است که مردم ما چشمشان رو بر این مراکز و این دولتها ببندند و خودشان باید کار خودشان رو انجام بدهند.
خوب ببینید حالا شما بنده رو معرفی کردید به عنوان وکیل دادگستری و حقوقدان، ولی بنده ضمنا فعال سیاسی و تحلیلگر سیاسی هستم، معلم سیاست بودم و جنبش "راه سوم" راه نجات ایران را تدوین کردم و اندیشەاش رو تدوین کردم و تبدیل به یک جنبش پیشرو و فراگیر تو کشور شده که برنامەی در واقع تغییر نظام را پیشبینی کردیم، یعنی تا این جمهوری اسلامی وجود دارد، همین آش هست و همین کاسه، همین تبەکاریها و فسادها و نقض فاحش حقوق بشر، کودک، زن، همه چی هست، بنابراین پیشنهاد من این است الان که به خصوص مردم ما در صحنه هستند و تحولات ایران الان سرعت ویژەای هم به خودش گرفته، بهترین پیشنهاد من این است که تلاش کنند جمهوری اسلامی رو سرنگون کنند، بعدش هم ما پیشنهاد کردەایم که یک نظام سکولار، دموکراتیک، مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران تاسیس و مستقر بشود که اگه چنین بشود، یعنی اولا مقررات مذهبی مثل الان در ایران که مشکل آفرین هست کنار زده میشود و ثانیا اعلامیه جهانی حقوق بشر که اتفاقا شامل حقوق کودک هم هست، تصریح شده به حقوق کودک در آن اعلامیه، اون هم جزو لاینفک قانون اساسی و رژیم سیاسی آینده خواهد بود.
بنابراین کار را به صورت ریشەای حل میکنیم اولا اگر بگوییم جمهوری اسلامی باشد، جمهوی اسلامی خودش بیاد تغییر بدهد، جمهوری اسلامی اهل تغییر نیست، اگر هم تغییر بدهد کار را بدتر میکند نه بهتر. لذا پیشنهاد مشخص من سرنگون کردن جمهوری اسلامی هست.