علیاصغر فریدی؛ مجله حقوق ما: «ظاهرا به نظر میرسد که این تفکیک مجازات قتل در قوانین جزایی ایران در تعارض با منشور حقوقبشر نیست و زیاد هم با معیارهای عادلانه بودن در تعاض نیست. به هرحال تفکیکی که صورت گرفته تا حدودی منطبق بر انصاف است، چرا که، کسی که با سوءنیت و آگاهی مرتکب قتل شخصی شده و از یک انسان دیگر سلب حیات کرده، بنابه قانون حکمش هم قصاص یا اعدام است، اما در قتل غیرعمد اینگونه نیست. عنصر معنوی یا عنصر رکن سوءنیت در جرایم و در قانون حقوق کیفری ما بسیار بسیار جاتگاه خطیری دارد، یعنی قصد و نیت شخصی که مرتکب جنایت شده بسیار مهم است».
گزارههای بالا، مورد تأکید عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری، حقوقدان، فارغالتحصیل رشته قضائی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و از حقوقدانان پیشکسوت در حوزه جزا و جرمشناسی است. مجله حقوق ما، در رابطه با قوانین ایران در مورد قتل و تفکیک مجازات قتل ، با این وکیل دادگستری گفتوگو کرده است.
این گفتوگو را در شماره ۱۹۵ مجله حقوق ما بخوانید
قبل از پاسخ به سوال شما، ابتدا لازم است که ما بدانیم که تعریف قتل عمد چیست؟ میتوان گفت که، نه در قانون مجازات عمومی در قبل از انقلاب ١٣٥٧ شمسی و نه در قانون مجازات اسلامی در سال ١٣٧٠ شمسی و نه در قانون مجازات اسلامی سال ١٣٩٢ شمسی، تعریف دقیق و کاملی از قتل ارائه نشده است.
البته حقوقدانها در تعریف قتل عمد، نظرات مختلفی ابراز کردهاند و در فقه جزای اسلام هم در تعریف قتل عمد آمده است «هو ازهاق النفس المعصومة المکافئة عمداً و عدواناً » منظور از ازهاق نفس، یعنی خروج روح از بدن، تعریف معصومه هم یعنی کسی که مستحق قتل نیست، یعنی مهدورالدم نیست، میدانیم که در قوانین جزایی اسلام، مهدورالدم را کسی اگر به قتل برساند، قصاص نمیشود. مکافیه هم به معنی همشان بودن است، یعنی اگر مسلمانی، کافری را به قتل برساند، هرچند که عمدا این قتل را انجام بدهد، قتل عمد به حساب نخواهد آمد و داخل قتل عمد قرار نمیگیرد و مجازات ندارد.
صرف نظر از این مسائل، اگر بخواهم خیلی خلاصه بگویم، قتل عمد عبارت است از سلب حیات و گرفتن جان دیگری به صورت غیرقانونی و از روی عمد و آگاهی.
بارزترین تفاوت قتل عمد و شبهعمد در این است که، در قتل عمد، مرتکب شونده قتل، با سوءنیت و آگاهی قتل را انجام میدهد، اما در قتل شبهعمد، مرتکب شونده قتل، منظور و مقصودش کشتن طرف مقابل نیست، یعنی کاری که خواهان نتیجهاش نیست. مثلا معلمی را در نظر بگیرید که صرفا به انگیزه تادیب به گوش یک دانشآموزی سیلی میزند، و در نتیجه این سیلی سر دانشآموز به جایی برخورد میکند و جانش را از دست میدهد، در این وضعیت معلم قصد کشتن دانشآموز را نداشته و خواهان نتیجه هم نبوده، اما متاسفانه دانشآموز جانش را از دست داده، این معلم در قتلی که انجام داده، نه قصد قتل را داشته و قصد نتیجه آن را. در مورد خطای محض هم یک مثال را در نظر بگیرید که یک شکارچی در یک جنگل یا بیابان، به هدف شکار یک شی یا سایه یا شبحی را میبیند و به خیال اینکه آن شی یا سایه یک شکار است، شلیک میکند و بعد متوجه میشود که هدف موردنظر یک انسان بوده است.
خوب در پاسخ به این سوال همانطور که قبلا هم گفتم، باید بگویم که ما در قتل شبهعمد مجازات قصاص نداریم.
در مورد این سوال باید مقداری قائل به تفکیک باشیم، همانطور که خودتان اشاره کردید، مثلا در نزاعی میان دوشخص در خیابان یا هر جایی نزاعی رخ میدهد و یکی از آنها دیگری را هول میدهد و سر کسی که هول داده شده به زمین یا یک سنگ یا جدول کنار خیابان برخورد میکند و این شخص جانش را از دست میدهد، بند ب ماده ٢٩٠ قانون مجازات اسلامی یکی از موارد قتل عمد را این میداند که هرگاه مرتکب عمدا کاری انجام دهد که نوعا موجب جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن عمل نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود. اصل بند البته به این شرح است که "ب- هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، میگردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود."
بنابراین اینجا قانونگذار اشاره میکند که اگر شخصی قصدش کشتن نباشد، اما عملش نوعا کشنده باشد، عمد محسوب میشود. مثلا در نظر بگیرید که شخصی، یک نفر را از طبقه دهم یک ساختمان هول بدهد، خوب این مشخص است که این عمل نوعا کشنده است و باعث مرگ میشود، این اقدام در مقابل اینکه شخصی یک نفر را هول بدهد و سرش به زمین یا یک جسم سخت بخورد و جانش را از دست بدهد متفاوت است و عمل این شخص اگرچه نوعا جنایت است اما قصدش کشتن آن فرد نبوده، چون قانوگذار هم در بند ب ماده ٢٩٠ قانون مجازات اسلامی اسلامی اشاره میکند که قاتل باید آگاه بوده و متوجه بوده باشد که کاری را که انجام داده، نوعا موجب جنایت میشود. یعنی کسی که شخصی را هول داده و سرش به سنگ خورده باید مشخص بشود که این شخص واقعا آگاه بوده که این کارش کشنده است و به نظر من قضات باید در این رابطه جانب احتیاط را به خرج بدهند و این عمل را قتل غیرعمد قلمداد کنند.
بله اگر قاضی تشخیص بدهد که آن شخص اولا قصد قتل نداشته و آگاه نبوده که عملش نوعا کشنده است، یا تشخیص بدهد که عمل شخص نوعا کشنده نبوده، قاضی بنابه تشخیص خودش میتواند قتل را غیرعمد بداند.
همانطور که قبلا هم گفتم، شخصی که طرف مقابل را از طبقه دهم یک ساختمان هول میدهد، با شخصی که یک نفر را هول میدهد و سرش به جایی یا جسمی سخت میخورد متفاوت است، کسی که طرف مقابل را از یک ساختمان ده طبقه هول میدهد، مشخص است که آن شخص آگاه بوده و میداند که سقوط آن فرد به قتلش میانجامد و به عملش آگاه بوده، اما کسی که بر اثر یک دست به یقه شدن و هول دادن طرف به زمین میخورد و سرش با سنگی یا لبه جدول برخورد میکند و جانش را از دست میدهد، شاید واقعا آن شخص آگاه نبوده که عملش کشنده بوده و عرفا هم در اینگونه موارد اگر قتلت صورت گرفته باشد، تشخیص قاضی است که قتل را غیرعمد بداند.
خوب ظاهرا به نظر میرسد که این تفکیک در تعارض با منشور حقوقبشر نیست و زیاد هم با معیارهای عادلانه بودن در تعاض نیست. به هرحال تفکیکی که صورت گرفته تا حدودی منطبق بر انصاف است، چرا که، کسی که با سوءنیت و آگاهی مرتکب قتل شخصی شده و از یک انسان دیگر سلب حیات کرده، بنابه قانون حکمش هم قصاص یا اعدام است، اما در قتل غیرعمد اینگونه نیست و همانطور که قبلا هم گفتم، مرتکب قتل سوءنیت نداشته.
عنصر معنوی یا عنصر رکن سوءنیت در جرایم و در قانون حقوق کیفری ما بسیار بسیار جاتگاه خطیری دارد، یعنی قصد و نیت شخصی که مرتکب جنایت شده بسیار مهم است، اما عنصر سوءنیت در قتل غیرعمد وجود ندارد، یعنی همانطور که عرض کردم مرتکب قتل خواهان نتیجه نیست و نمیخواهد طرف را بکشد و از بین ببرد.