جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: پخش اخبار جعلی و اطلاعات گمراه کننده یکی از علل موثر بر توقف جنبشهای اعتراضی و از جمله ابزارهایی است که حکومتهای استبدادی یا گروههای افراطی، آن را برای مخدوش ساختن واقعیت بهکار میگیرند.
برای نمونه، در جریان خیزشهای سراسری مردم علیه حکومت جمهوری اسلامی در ایران در طی سالهای اخیر، نهادهای امنیتی و رسانههای وابسته به حکومت بهشکلی هدفمند همواره تلاش کردند تا با انکار واقعیت و دروغپردازی، ساختن روایتهای موازی، بزرگنمایی یا کوچکنمایی رویدادها، مانع انتشار اخبار واقعی برای عموم جامعه شوند.
«راهکار مقابله با پخش اطلاعات غیرواقعی (دیس اینفورمیشن) چیست؟ آیا راهحلهای عمدهای برای آگاهسازی شهروندان در برابر پخش اطلاعات غیرواقعی وجود دارد؟ سواد رسانهای شهروندان چه تاثیری بر میزان دموکراسیخواهی و مطالبهگری آنها دارد؟»
نیلوفر غلامی، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان در گفتوگو با مجله حقوق ما به این پرسشها پاسخ داده است.
این گفتوگو را در شماره ۲۲۱ مجله حقوق ما بخوانید
من فکر میکنم با رشد روز افزون دسترسی به اینترنت و استفاده از شبکههای اجتماعی، افراد بیش از پیش در معرض رویارویی با اطلاعات نادرست قرار میگیرند و این نه تنها در ارتباط با سیاست و جامعه، بلکه در همه زمینهها صدق میکند. پخش اطلاعات نادرست حوزهای است که نمیتوان بر آن کنترلی داشت، به خصوص اگر برای نمونه توسط سیستم حاکم و با در دست داشتن امکانات وسیع برای تولید و نشر انجام شود. به ویژه اینکه با پیشرفت تکنولوژی ابزارهای هوش مصنوعی نیز به کمک تولیدکنندگان محتوای جعلی آمده و تشخیص اصلی یا جعلی بودن یک محتوا را برای طیف وسیعی از کاربرانی که آشنایی چندانی با این حوزه ندارند، دشوارتر کردهاند.
اما با آگاهسازی شهروندان در مورد پدیده دیس اینوفورمیشن، راههای انتشار و اهدافی که منتشرکنندگان دنبال میکنند، میتوان کار را برای فریب و به بیراهه کشاندن افکار عمومی سختتر کرد.
از جمله این راهها میتواند تشویق شهروندان به تحقیق و بررسی فردی درباره موضوع برای حقیقتیابی (Fact-checking)، استفاده از ابزارهای تشخیص عکس و فیلمهای جعلی، خودداری از بازنشر اطلاعاتی که در صحت آن تردید وجود دارد و آموزش در زمینه هوش مصنوعی و تواناییهای آن باشد. معتقدم در مورد ایران، نهادهای جامعه مدنی و رسانههای فارسی زبان خارج از کشور میتوانند نقش پررنگی برای توجه افکار عمومی به این حوزه ایفا کنند.
البته نباید از تلاش شهروند خبرنگاران و کاربران فعال در اینترنت برای افشای اطلاعات نادرست نیز غافل شد. برای نمونه بارها به خصوص در توییتر فارسی اتفاق افتاده که تنها چندساعت پس از انتشار یک محتوا، کاربران دست به افشای واقعیت زده و کار را برای نشر دهندگان اطلاعات جعلی دشوار کردهاند. به باور من این یک نقطه قوت در زمینه استفاده از شبکههای اجتماعی در شرایطی است که در ایران رسانه آزاد وجود ندارد.
نقشی مهم و حیاتی؛ رسانه و مطبوعات آزاد از ارکان دموکراسی هستند. رسانه آزاد به شهروندان محتوای لازم برای شکلگیری عقاید و نظرات و تصمیمگیری آگاهانه فردی را میدهد و حتی میتواند ابزاری برای پیشبرد نظرات و خواستههای جمعی در مقابل حکومت باشد. از سوی دیگر بر دستگاه حاکم و سیاستمداران نظارت کرده و آنان را در مقابل شهروندان پاسخگو میکند. دقیقا به همین دلیل است که جمهوری اسلامی از ابتدای روی کار آمدنش تا کنون، کارکرد رسانهها و مطبوعات را از بین برده و آنها را به بلندگوی حاکمیت بدل کرده است. نتیجه اینکه ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامهنگارانی است که میخواهند اندکی از این فضای غصب شده توسط حاکمیت بیرون بیایند و به کارکرد اصلی رسانه نزدیک شوند.
از سوی دیگر وحشت اصلی حکومت ایران از شهروند-خبرنگارانی است که در خلا رسانه آزاد و با تکیه بر شبکههای اجتماعی میکوشند با روایت منتشر شده توسط حکومت مقابله کنند، که به نظر من با وجود چالشهای بزرگ، تا حد بسیار زیادی موفق بودهاند. نمونه آن جنبشهای اعتراضی اخیر در ایران است که بدون شهروند-خبرنگاران نگاهها را به سوی خود نمیکشید و جهان به درک کنونی از موضع اکثریت نسبت به حکومت دینی نمیرسید و از مطالبات آنان آگاه نمیشد.
هرچه شهروندان اطلاعات بیشتر و دید بازتری نسبت به مسائل داشته باشند و فریب آنان توسط اطلاعات نادرست و جعلی دشوارتر باشد، به مراتب مطالبهگرتر خواهند بود و پیگیری حقوق خود را به شکل جدیتری دنبال خواهند کرد.
تفکر انتقادی، توانایی تحلیل و به دنبال آن تصمیم آگاهانه، مشارکت فعال در فرآیندهای دموکراتیک را به دنبال خواهد داشت.
بدون شک فردی با این خصوصیات، از «امت» بودن فاصله میگیرد و به «شهروند» بودن نزدیکتر میشود. شهروندی که باید بتواند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد، حقوق انسانی و برابر داشته باشد و بدون ترس از سانسور و حذف «نه» بگوید.
اینجاست که برای به دست آوردن این «حق» به ابزارهایی فراتر از آنچه تاکنون داشته رو میآورد، سازماندهی میکند و پا به میدان میگذارد. البته که دستیابی به هدف چندان آسان نیست اما حتی قدمهای کوچک نیز در نهایت ما را به هدف نهایی نزدیکتر میکنند.