/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

سواد رسانه‌ای و برهم‌کُنشِ شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی

11 سپتامبر 24 توسط مجله حقوق ما
سواد رسانه‌ای و برهم‌کُنشِ شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی

جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: در سال‌های اخیر، شبکه‌های اجتمـاعی یا به انگلیسی Social media  با تبدیل شدن به رسانه‌های فراگیر و با عضوگیری رایگان از میان همه طبقات اجتماعی به‌تدریج بخشی از جایگاه رسانه‌های جمعی نظیر تلویزیون را به خود اختصاص داده‌اند.

دولت‌ها در ایران به‌ویژه پس از شکل‌گیری حکومت جمهوری اسلامی، تلویزیون را همواره به‌عنوان رسانه‌ای در خدمت تبلیغات سیاسی و ابزاری یک‌سویه برای پیشبرد اهداف سیاسی-فرهنگیِ مدنظر خود در اختیار داشته‌اند. رشد شبکه‌های اجتماعی در سال‌های اخیر اما سبب شده است تا هژمونی رسانه‌ای به نفع توده مردم تغییر کند. از این‌روست که حکومت ایران در برابر گسترش غیرقابل کنترل شبکه‌های اجتماعی و رشد جریان آزاد اطلاعات از طریق این شبکه‌ها، اقدام به مسدود سازی (فیلترینگ) وسیع آنها کرده است.

 

این گفت‌وگو را در شماره ۲۲۱ مجله حقوق ما بخوانید

 

«با وجود گسترده شدن استفاده از شبکه‌های اجتماعی، آیا کارکرد رسانه‌های جمعی مانند رادیو و تلویزیون تغییر کرده است؟ آیا گسترده شدن پلتفرم‌های اجتماعی تاثیری بر تامین حق بر آگاهی شهروندان داشته است؟ رسانه‌ها قدرت خود را از چه منبعی می‌گیرند؟ از مخاطبان یا از دولت‌ها؟»

 

مجله حقوق ما با طرح پرسش‌هایی از این دست، با رضا حاجی حسینی، روزنامه‌نگار ایرانیِ ساکن سوئد، گفت‌وگو کرده است.

 

 

  • از دیدگاه شما، با وجود گسترده شدن استفاده از شبکه‌های اجتماعی، آیا کارکرد رسانه‌های جمعی مانند رادیو و تلویزیون تغییر کرده است؟ به‌نظر شما گسترده شدن پلتفرم‌های اجتماعی چه تاثیری بر تامین حق بر آگاهی افراد و جامعه گذاشته است؟

 

به گمان من، لزوما چنین نیست که گسترش رسانه‌های اجتماعی، کارکرد رسانه‌های جمعی را به‌طور کامل تغییر داده باشند. هرچند برخی از رسانه‌های سنتی در سال‌های اخیر طبعا با ریزش و کاهش مخاطب رو به رو شده‌اند. برای مثال، پس از رشد شبکه‌های اجتماعی، رادیو از آن گستردگی پیشین برخوردار نیست و در حال حاضر مخاطبان محدودتری دارد یا تغییراتی در شکل و شمایل ارائه برنامه‌های تلویزیونی ایجاد شده و شمار مخاطبان این رسانه‌ را تحت تاثیر قرار داده است اما نکته‌ای که من مایلم روی آن دست بگذارم، این است که رسانه‌های اجتماعی امروزه عملا به عنوان ناظران رسانه‌های جمعی در حال فعالیتند. برای نمونه، در شبکه‌های اجتماعی مواردی نظیر نقد برنامه‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود یا نقد شیوه انتشار خبرها، برجسته است و بر کار رسانه‌های جمعی تاثیرگذار است. از طرف دیگر، رسانه‌های جمعی هم بخش قابل توجهی از محتواهای مورد نیاز خود را از شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند. به‌بیان دیگر، شبکه‌های اجتماعی و رسانه های جمعی، یک برهم‌کنش و تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند.

از دیدگاه من، آنچه در این ارتباط دارای اهمیت است، مسأله نظارت کاربرانِ شبکه‌های اجتماعی بر رسانه‌های جمعی است و همچنین، موضوع مهم دیگری که وجود دارد، همگانی شدن مقوله رسانه است.

باید گفت عملا فضایی ایجاد شده است که عموم کاربران، می‌توانند محتوا تولید کنند و این محتوا ممکن است که در یک لحظه و در یک جا مورد توجه رسانه‌های جمعی قرار بگیرد و یک کاربر معمولی را یک شبه به یک سوپر استار تبدیل کند.

اما در مورد اثر آن بر حق بر آگاهی افراد و جامعه، به‌طور خلاصه می‌توان گفت، در دسترس قرار گرفتنِ امکانِ رسانه شدن، بدین معنی که هر شهروند عادی این امکان را دارد تا خود یک رسانه باشد و بسته به شرایطی که در آن قرار گرفته یا اتفاقاتی که در اطراف او روی می‌دهند و ارزش خبری دارند، این شهروند می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.

از این منظر می‌‌توان دید که چگونه حق بر آگاهیِ افراد گسترش یافته یا توجه برانگیزتر شده است. بنابراین، من فکر می‌کنم در حال حاضر، رسانه‌های جمعی هم تلاش بیشتری برای رصدِ شبکه‌های اجتماعی می‌کنند تا بتوانند سوژه‌های جذاب خود را در آنجا پیدا کنند. به‌عبارت دیگر، همچنان آن برهم کنش و تأثیر متقابلی که در ابتدا گفتم، در این مساله هم قابل رویت است.

 

  • به‌نظر شما، سواد رسانه‌ای شهروندان چه تاثیری بر میزان دموکراسی‌خواهی و مطالبه‌گری آن‌ها دارد؟

 

نخست باید تعریفی از سواد رسانه‌ای ارائه کنیم و هم اینکه بدانیم منشأ سواد رسانه‌ای در کجاست؟ هرچند بر اساس آن محتوای فرهنگی‌ای که رسانه‌های جمعی در اختیار مخاطبان قرار می‌دهند، بخشی از سواد رسانه‌ای مخاطبان نیز شکل می‌گیرد و بسط داده می‌شود.  

 مشکلی که همواره در ارتباط با رسانه‌های اجتماعی وجود دارد، این است که منابع غیر قابل اعتماد هم این فرصت را پیدا می‌کنند تا محتوای خود را تولید کنند و چه بسا بسیار مورد استقبال هم قرار بگیرند.

برای نمونه،  شخصی ممکن است با یک نظام سیاسی مخالفت داشته باشد و هر محتوایی که آن نظام سیاسی را زیر سوال ببرد را نشر یا بازنشر کند در حالی که منبع آن محتوا زیر سوال است یا منبع قابل اعتمادی نیست. بنابراین، یکی از نکات منفی و مهم درباره رسانه‌های اجتماعی، منابع غیر قابل اعتماد هستند که باید هم زمان با مزایایی که برای این رسانه‌ها گفته شد، به این نکته نیز توجه داشت.

 

همچنین، در شبکه‌های اجتماعی، ممکن است منابع متکثری وجود داشته باشند یا به‌دلایل مختلف، یک موضوع مشخص داغ شود و مانع دیده شدنِ تصاویر و اخبار مربوط به وقایع مهم دیگر بشود. همچنین اطلاعات نادرست یا Disinformation و اطلاعات گمراه کننده یا به انگلیسی Misinformation به‌طور مداوم از طریق رسانه‌های اجتماعی اشاعه پیدا می‌کنند. مسأله اصلی در چنین شرایطی این است که شهروندان چگونه می‌توانند برای تشخیص درست از نادرست آموزش ببینند.

 

  • به‌نظر شما، رسانه‌ها قدرت خود را از چه منبعی می‌گیرند؟ از مخاطبان یا از دولت‌ها؟ به بیان دیگر، کدام منبع در حقانیت رسانه تعیین کننده است؟

 

در واقع پاسخ به این پرسش اندکی دشوار است. بدین معنا که اگر قرار باشد که فقط گفته شود رسانه‌ها، حقانیت و قدرت خود را از مخاطبان می‌گیرند، آن‌گاه مثال‌های نقض آن هم بسیار است در مقابل، اگر قرار باشد گفته شود که فقط دولت‌ها و قدرت‌ها هستند که در واقع تاثیر رسانه را تعریف می‌کنند، باز می‌توان برای آن نقیض آورد.

من اما فکر می‌کنم این فاکتورها در کنار یکدیگر معنا پیدا می‌کنند. یعنی می‌توان گفت به هر حال یک رسانه جمعی به منابع مالی نیاز دارد و دولت‌ها می‌توانند امکانات بیشتری در اختیار این رسانه‌ها بگذارند تا برای مثال، بتوانند در نقاط مختلف دنیا، خبرنگار و گزارش‌گر داشته باشند یا امکانات پخش ماهواره‌ای فراهم کنند و این امکانات طبعا می‌تواند مخاطبانی را هم برای رسانه‌های جمعی جذب کند.

به گمان من اما شهروندان در نهایت رسانه‌ای را تعقیب خواهند کرد که سیمای آنها را بازتاب دهد و آنها مابه ازایی از خود را در آن رسانه پیدا کنند و بتوانند صدای خود را در آن رسانه بشوند. چنین رسانه‌ای می‌تواند مخاطبان بیشتری هم پیدا کند.

برای مثال، رسانه‌ها می‌توانند حقوق بنیادین و اساسی شهروندان را به آنها آموزش دهند یا به اخبار مرتبط با نقض حقوق شهروندان توجه بیشتری کنند تا از این طریق بازتاب صدای عموم مردم باشند و در نتیجه بتوانند مخاطبان بیشتری نیز پیدا کنند.