علیاصغر فریدی؛ مجله حقوق ما: در ماده ٤٧ از قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع آمده است، هر کسی که در جنگل عمداً آتشسوزی ایجاد نماید به حبس مجرد از سه تا ده سال محکوم خواهد شد در صورتی که مرتکب مأمور جنگلبانی باشد به حداکثر مجازات مذکور محکوم میشود.
در تبصره این ماده از قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع آمده است، در موقع آتشسوزی در جنگلها کلیه مأمورین دولتی اعم از لشکری و کشوری و شهرداریها که در نزدیکی آن محل باشند در مقابل تقاضای مأمورین جنگلبانی یا ژاندارمری یا بخشداری موظفند با کلیه وسایل ممکنه دولتی و شهرداری که در اختیار دارند در آتش نشانی کمک نمایند مأمورینکشوری و شهرداری که در ایفای این وظیفه مسامحه و قصور نمایند بر حسب مورد طبق مقررات مواد ٥٨ و ٥٩ قانون استخدام کشوری مجازات میشوند. در مورد مأمورین لشکری تعقیب و مجازات آنان طبق مقررات و قوانین نظامی خواهد بود.
در ماده ٤٨ این قانون نیز آمده است که حمل چوب و هیزم و ذغال حاصله از درختان جنگلی در تمام نقاط کشور به استثنای داخله شهرها بدون تحصیل پروانه حمل از سازمان جنگلبانی ممنوع است و چنانچه مرتکب فاقد پروانه بهرهبرداری باشد طبق قانون مجازات مرتکبین قاچاق تعقیب خواهد شد در صورتی که دارایپروانه بهرهبرداری باشد فقط عین مال به سود سازمان جنگلبانی ضبط میشود. حمل چوب و هیزم و ذغال از شهرها به دهات مجاور در حدود مصرف شخصی مجاز است حدود این اجازه در آییننامه اجرایی این قانون تعیینخواهد شد.
این گفتوگو در شماره ۱۷۹ مجله حقوق ما منتشر شده بود
کاوه فتحی، فعال مدنی کرد که مدتی نیز به همراه سازمانهای مردم نهاد کردستان در حیطه حفاظت از محیطزیست فعالیت داشته، در مورد بخشی از آتشسوزیها در جنگلهای کردستان به مجله حقوق ما گفت: پاسگاههای مرزی و دستگاهها و نهادهای اطلاعات-امنیتی منطقە، بە بهانە وجود احزاب کردستانی مخالف حکومت، دست بە آتشزدن کوههای زاگروس میزنند. توجیە آنها دید بهتر در کوهستانهای كردستان میباشد، در حالیکە آنها مجهز بە دوربینهای پیشرفته هستند.
متن کامل مصاحبه مجله حقوق ما با کاوه فتحی فعال مدنی و زیست محیطی، در مورد آتش سوزی در جنگل های کردستان در زیر آمده است.
در این مورد میتوان بە دلایل متعددی اشارە کرد، ما میدانیم که تغییرات اقلیمی یک مسئلەیی جهانی است و ما در چند سال اخیر ساهد آتشسوزیهایی در نقاط مختلفی از جهان بودەایم. گرم شدن زمین و بە تبع آن کاهش میزان بارندگی و در نتیچە از بین رفتن پوششهای گیاهی و خشک شدن درختان، بهرەکشی بیش از حد کشورهای سرمایەداری و همچنئن کشورهای در حاشیە سرمایەداری، از طبیعت، جنگل زدایی و…. موجب آتشسوزیهای اخیر در جهان بودەاند و کوردستان نیز از این مسئلە مستثنئ نبودە.
همچنین در سطح منطقهای نیز، سد سازیهای بیرویە در منطقە بخصوص توسط دولتهای ایران و ترکیە کە بطور مستقئم تاثیرات مخربی در اکوسیستم منطقە داشتە و موجبات خشک شدن بسیاری از مناطق را دربرداشتە. با گرم شدن زمین و دخالتهای نابجای دولتها در اکوسیستم منطقە و محیط زیست میتوان آتشسوزیهای زاگروس را نیز در این مقولە خواند.
از طرفی دیگر، نگاه امنیتی دولت مرکزی ایران بە ساکنان زاگروس و علئالخصوص کردستان موجب شدە است کە مسائل اکولوژیکی و محیطزیستی این منطقە نیز در حاشيە قرار بگیرد و هیچ توجهی بە این مهم نشود. انتقال آب از این منطقە بە مناطق مرکزی سرمایە در ایران موجبات خشکسالی و کم آبی را فراهم کردە است. ویلاسازیهای بیرویە در مناطق کوهستانی و بریدن درختها و مسطح ساختن جهت ساخت ویلاها موچب جنگلزدایی و از بین رفتن پوششهای متراکم گیاهی در این مناطق شدە است و بە علت وجود فساد سیستماتیک در دستگاههای دولتی هیچگونە موانعی سر راە افراد صاحب نفوذ وجود ندارد و این افراد با استفادە از روابط شخصی با مدیران دولتی و رانت موجود ویلا و مکانهای تفریحی را در این مناطق میسازند و مجوز قانونی نیز دریافت میکنند، در نتیچە این فساد، رانت و مافیابازیها، مناتق جنگلی را برای استفادە و سود شخصی خود از بین میبرند و اکوسیستم منطقە نیز، در نتیجە بهم میریزد.
افراد سودجو و افسار گسیختە از بیتوجهی مسئولان و بیحقوقی طبیعت؛ بلوطها و دیگر درختان و بوتەهای جنگلی که لازمەی ثبات اکولوژیکی منطقه هستند را پاکتراشی میکنند و برای کسب سود با این درختان تجارت میکنند.
همجنین آتش سوزیهای عمدی یا بهتر است بگویم آتسزدنهای خود دستگاههای امنیتی در این مناطق یکی دیگر از دلایل آتشسوزیها میباشد. پاسگاههای مرزی و دستگاهها و نهادهای اطلاعات-امنیتی منطقە بە بهانە وجود احزاب کردستانی مخالف حکومت، دست بە آتش زدن کوههای زاگروس میزنند. توجیە آنها دید بهتر در کوههای كردستان میىاشد در حالیکە آنها مجهز بە دوربینهای پیشرفتە میباشند. این دلایل بە نظر من موجب آتشسوزیها شدە و اکولوژی منطقە را از بین بردە و بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی اجتماعی کردستان تاثیر گذاستە است.
در جواب پرسش قبلی بە این نکتە اشارە کردم. نگاە امنیتی-اطلاعاتی و بە بهانە وجود احزاب کردستانی در این مناطق، جنگلهای کوهستانی زاگروس را آتش میزنند بە بهانە اینکە دید بهتری در این مناطق داشتە باشند. پاسگاههای مرزی، نیروهای اجیر شدە سپاهی و اطلاعاتی این آتشسوزیها را انجام میدهند. در نتیجە این آتسسوزیهای عمدی بسیاری از مینهای کاشتە شدە دوران جنگ ایران و عراف نیز منفجر میشود و آتشسوزیها را چند برابر کردە و تلفات انسانی را نیز دربردارد.
بر اساس سنت و تجربە تاریخی مردم کرد در سازماندهی نهادها و انجمنهای مردمی در کردستان همیشە و بطور سیستماتیک از طرف نهادهای امنیت-اطلاعاتی و با توجە بە فضای ملیتاریزە شدە کردستان از طرف دولت فعالان مدنی، فرهنگی، سیاسی و در سالهای اخیر محیط زیستی با محدودیتهای بیشماری روبرو هستند.
بر اساس همین فضای ملیتاریزە و دید امنیتی فعالان محیط زیستی با برچسبهای امنیتی بازداشت و زندانی شدەاند و حتی با کام مرگ فرستادە شدەاند. در بسیاری از موارد آتشسوزی نیروهای نظامی مستقر در منطقە از وردود فعالان محیط زیستی و حتی مردم منطقە از ورود آنان بە منطقەایی کە جنگلها در حال سوختن بودەاند جلوگیری بە عمل آوردەاند. فعالان این حیطە همیشە با برجسپهایی از قبیل برهم زدن امنیت ملی، همکاری با احزاب کردستانی روبرو بودەاند. از لحاظ لجستیکی نیز هیچگونە پشتیبانی از طرف دولت و نهادهای ذیربط دریافت نمیکنند و فعالان محیط زیستی و مردم منطقە با خودسازماندهی و با ستفادە از امکانات ابتدایی دستساختە بە مهار آتش در جنگلها میروند.
نە تنها از آنها حمایتی نمیشود بلکە برای آنها موانع بسیار جدی نیز درست میکنند. هدف حکومت تسلط کامل بر نهادهای مردمی و فعالان مدنی و زیست محیطی است و برای نیل به این هدف اقدام به برهم زدن کارهای جمعی و خودسازمان یافتە در کردستان میکند. بسیاری از نهادهای مردمی در کردستان، که با همکاری خود مردم و توسط آنها ادرارە میشوند، به دلیل فشارها و گیروبندهای حاکمیت و نبود حمایتهای مالی و لجستیکی، ناکارامد شدە و بە تعطیلی ختم میشوند. مسئلە و مشکل اساسی حکومت در کردستان، نە با نهادهای مردمی بلکە با خودسازماندهی و کارهای جمعی مردم میباشد و بە هر صورت ممکن کە باشد، در صدد متلاشی کردن این کارهای جمعی و مردمی میباشد و موانع و محدودیتهایی بر سر راه فعالان محیط زیستی را میتوان در همین دیدگاه حکومتی نسبت بە فعالین و فعالیتهای جمعی در کردستان خواند.