جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: صدها ویدئو و تصویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی از خیزش سراسری مردم علیه حکومت جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱، استفاده از تفنگ شکاری (ساچمهزن) توسط نیروهای امنیتی ایران از جمله نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، بسیج و مأموران لباس شخصی را نشان میدهد. همچنین برخی از سازمانهای حقوق بشری و نهادهای بین المللی هم استفاده گسترده مأموران امنیتی ایران از تفنگ ساچمهزن برای سرکوب تجمعات مسالمت آمیز را تأیید کردهاند.
در ماههای پس از آغاز خیزش سراسری و شکلگیری جنبشِ «زن، زندگی، آزادی» در ایران، شماری از شهروندانی که به دلیل شلیک گلوله ساچمهای از طرف مأموران امنیتی در اعتراضات خیابانی نابینا شدهاند، در شبکههای اجتماعی و رسانهها خواستار محاکمه آمران و عاملان این جنایت شدهاند.
برپایه گزارشهای موجود، از جمله پزشکان شاغل در مراکز درمانی در ایران، شمار شهروندانی که هدف گلوله سرکوبگران از ناحیه سر، صورت و چشم بودهاند، بالغ بر صدها نفر است.
این گفتوگو را در شماره ۱۹۴ مجله حقوق ما بخوانید
مجله حقوق ما در پیوند با این موضوع، با حسن نایب هاشم، پزشک و مدافع حقوق بشر گفتوگو کرده است.
هرچند در این دور از اعتراضات، عمده کشته شدگان در اثر شلیک مستقیم تیر جنگی کشته شدهاند، حتی در یک مورد در زاهدان از تیربار استفاده شده که در ظرف دو ساعت حدود ۱۰۰ نفر کشته شدهاند اما اینبار خامنهای از مأموران سرکوبگر خواست تا بهجای کشتار گروهی مردم در خیابانها، «تک کشی» کنند. حکومت ایران در این دوره از اعتراضات سراسری سعی کرد بهگونهای سرکوب کند که به زعم سران نظام، هزینه کمتری به دنبال داشته باشد. بههمین دلیل علاوه بر شهروندانی که با تیر جنگی کشته شدهاند، نهادهای امنیتی در سطح وسیع از تفنگ ساچمهزن هم استفاده کردند. اما تفنگ ساچمهزن هم میتواند به نقاط حساس بدن برخورد کند و در موارد زیادی، افرادی به دلیل تعدد ساچمهها در بدن، کشته شدهاند و مواردی هم وجود دارد که به طور مشخص تیرهای ساچمهای به چشمها اصابت کرده است. گزارشهایی هم وجود دارد مبنی بر اینکه مأموران سرکوب، با هدف قبلی به صورت معترضان، بهویژه زنان شلیک کردهاند.
طبق روایت یکی از زنانی که از ناحیه چشم هدف گلوله ساچمهای مأموران امنیتی قرار گرفته، مأموری که به سوی او تیراندازی کرده، در لحظات پیش از شلیک، به این شهروند لبخند زده است. حتی در یک مورد، یک دختر جوان به دلیل اینکه ساچمه در ناحیه تناسلیاش بوده و بعدا به رودهها و شکمش نفوذ کرده از بین رفته است. همچنین گزارشهایی منتشر شده که نشان میدهد مأموران امنیتی در مورادی به پستانها و اندام تناسلی زنان شلیک کردهاند. به نظر من، هدف از بهکارگیری این روش سرکوب، این بوده است که زیبایی زنانه را از زنان جوانِ معترض بگیرند. همه این شواهد نشان میدهد که این شلیکها هدفمند بوده و چه در شلیک مستقیم با گلوله جنگی و چه در شلیک به سر و صورت، چشمها و اندامهای تناسلی، صرفا هدف مأموران از شلیک به سمت مردم، نابود کردن کامل یا دستکم نابود کردن خصوصیات فردی و به طور مشخص زیبایی ظاهری افراد بوده است.
من فکر میکنم چنین شکایتی در ساختار قضائی جمهوری اسلامی به جایی نخواهد رسید. کسانی که بر اثر شلیک ساچمه دچار معلولیت شدهاند میتوانند به تمام محافل بین المللی شکایت خود را اعلام کنند. برای نمونه، هیئت حقیقت یابِ سازمان ملل، یکی از رکنهایی که در مورد آن تحقیق میکند، در حال حاضر همین مساله است و این افراد، قربانیانی هستند که میتوانند درباره ستمی که بر آنها رفته گواهی دهند.
بهنظر من، هرچند صدمهای که به این افراد وارد شده مستدام است و این شهروندان میتوانند در ایران به طور دائمی شکایت خود را تکرار کنند اما بهعنوان مثال، همانطور که تاکنون هیچ پیگیری قضائی در مورد عاملان اسید پاشی به زنان انجام نشده است، انتظار میرود این پرونده هم سرنوشتی مانند پرونده قربانیان اسیدپاشی پیدا کند. با این وجود اما پیگیری چنین پروندههایی توسط خود افراد و توسط وکیل لازم است. همچنین این شهروندان باید از طریق شبکههای اجتماعی و از طریق رسانههای مختلف، دادخواهی خود را ادامه دهند. من تصویر ۴۸ نفر از شهروندانی که به دلیل شلیک گلوله ساچمهای از طرف مأموران امنیتی در اعتراضات سراسری نابینا شدهاند را گردآوری کردهام. استوریها و پست هایی که آنها در شبکههای اجتماعیِ خودشان منتشر کردهاند و تصویر چهره بشاش و جدی آنها با علامت پیروزی، نشانگر این است که آنها دادخواهی خود را پیگیری خواهند کرد و امیدوارم این پیگیری همه جانبه ملی و بین المللی نهایتا به نتیجه برسد و آمرانی که فرمان این جنایت را صادر کردهاند، تحت تعقیب قرار بگیرند.
از دید من، عاملان مستقیم این شلیکها بیشتر از نوعی عقده حقارت رنج میبرند. عدم تماس با زنان برای تمام عمرشان باعث شده که آنها به زنان صرفا به عنوان یک ابژه جنسی نگاه کنند. همین افراد حقیر که در نیروهای امنیتی و نظامیِ ایران حضور دارند، نتوانستهاند بر نفرت و حقارت خود فائق آمده و سعی کردهاند با تحقیر زنان از راه نابود کردن اندامهای زنانه آنها، چه از طریق شلیک ساچمه در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ یا اقدامات دیگری مانند اسیدپاشی به صورت زنان در سالهای گذشته، احساس حقارت خود را کاهش دهند.
بهنظر من، حکومت جمهوری اسلامی همواره در برابر مردم و همچنین در برابر جامعه جهانی، در حال عقب نشینی و پیش رویِ توامان است. به عنوان مثال، در این دور از اعتراضات سراسری، نهادهای امنیتی مانند اعتراضات آبان ۹۸ دست به کشتار گروهی مردم نزدند. هرچند در زاهدان با مسلسل به مردم حمله کردند اما در اعتراضات ۱۴۰۱ به میزان وسیعتر از اسلحه ساچمهزن بهجای اسلحه جنگی برای سرکوب استفاده کردند.
در واقع میتوان گفت جمهوری اسلامی، به نوعی در رابطه با شیوه سرکوب، عقب نشینی محدودی داشته است اما در زمینههای دیگر مانند گستردگیِ بازداشتها یا حمله به سر و صورت و اندامهای جنسی زنان، سعی کرده با تغییر تاکتیک، در سرکوب پیشروی کند.
سران حکومت ایران همواره سعی میکنند اوضاع موجود را تحلیل کرده و استراتژی و تاکتیک معینی برای سرکوب در هر دوره از اعتراضات بهکار بگیرند. آنها همواره در برابر اعتراضات گسترده مردم عقب نشیی میکنند اما از طرف دیگر، در جایی که خلاء وجود دارد و امکان سرکوب فراهم است، سعی میکنند پیشروی کرده و روشهای جدیدی از سرکوب را پیاده کنند که قبلا با آن مواجه نبودهایم.
بهعنوان مثال، در سالهای گذشته، در رابطه با اعدامهای مربوط به مواد مخدر به اندازهای فشارهای داخلی و بین المللی شدت گرفت که حکومت ایران در نهایت دست به عقب نشینی زد و با تصویب یک قانون، اعدامها را کاهش داد اما زمانی که اعتراضات در این زمینه فروکش کرد، دوباره اعدامها را از سر گرفتند. یا در مثالی دیگر، به دلیل پیگیریها و اعتراضهای انجام شده، در حال حاضر در ایران احکام سنگسار اجرا نمیشود اما حکومت ایران کماکان اعدامهای پرشمار از طریق چوبه دار در دستور کار دارد.
از سوی دیگر، طبق گزارشهای منتشر شده از جمله یک گزارش چهل و چهار صفحهای که درباره جلسه فرماندهان سپاه پاسداران با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، مربوط به سیزدهم دی ماه ۱۴۰۱ بود، نشان میدهد در اعتراضات سراسری سال گذشته، حکومت ایران در آستانه یک شکاف بوده و حتی طبق این گزارش، حمله به بیت رهبری در دستور کار برخی از واحدهای نظامی بوده است. چنین شواهدی بیانگر این است که گسترش اعتراضات مردمی، در نهایت کلیت نظام جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی و فروپاشی خواهد کرد.